«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ خرداد ۲۸, شنبه

چرا شما خبرنگاران خو گرفته اید روی سُهشناک ترین جای بدن آدم انگشت بگذارید؟

چرا شما خبرنگاران خو گرفته اید روی سُهشناک ترین جای بدن آدم انگشت بگذارید؟!* حتا پاسدارانم که با آن ها گاه گداری گپ و گفتِ کوتاهی دارم از بودن با وی به تنهایی می ترسند؛ نه آنکه بزبان بیاورند؛ در چشم های شان می خوانم. درست است که من هنوز نماینده ی نیرومندترین کشور جهانم؛ ولی در روز و روزگاری که شاخ و شاخه هایی چند اینجا و آنجا سر برآورده و در برابرمان گردنکشی می کنند و حتا این ها که جَد اندر جَد، دست پرورده های خودمان و برادران انگلیسی در آن بیابانِ برهوتِ نفت خیزند بتازگی دُم درآورده و نافرمانی می کنند، چه بسا با پوتین ساخت و پاختی برای کشتن مان در سر داشته باشند؛ کسی چه می داند؟ شما چشم این را دارید که برای هیچ و پوچ جانم را بدست «اَرّه برقی» بسپارم؟! خوشبختانه در این دورهمی، افزون بر وی شمار دیگری نیز هستند. 

از زبان «پرزیدنت بادبادی»:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۱

* بگزارش «خبرگزاری رویترز»، گروه‌های پشتیبانِ هوده ی آدمی، پیش از این، گمانه ی دیدار مهتر جمهور «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها!] با شاهزاده ی عربستان در رهسپاری ماه آینده ی خود به «ریاض» را نکوهیده و گفته‌اند چنین دیداری با آرنگِ (شعار) جو بایدن [بخوان: «پرزیدنت بادبادی»!] درباره ی برتری دادن به «هوده ی آدمی» ناهمخوان است.

«پرزیدنت بادبادی» در پاسخ به پرسشِ خبرنگاران درباره ی در میان نهادن (طرح) جُستار کشته شدنِ جمال خاشقچی در دیدار با شاهزاده ی عربستان گفت:
من بر آن نیستم (قرار نیست) با «محمد پور سلمان» دیدار داشته باشم. من در یک نشست جهانی همپا خواهم بود (حضور خواهم داشت) و او نیز در آنجا خواهد بود.»

گزیده ای برگرفته از گزارشی شلخته در «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»   ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!