«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ تیر ۶, دوشنبه

هر اوکراینی که به اینجا پا نهد با «توتسی» ها سر و کار خواهد داشت

الف بچه ی نازنین مان در آنجا دیگر سرباز برای جنگیدن با روس ها ندارد و ناگزیر دست بدامن زنان خانه دار و بزهکاران و آدمکشان بیم برانگیز زندان های شان شده که به ارتش بپیوندند. آنوخت اینجا پر شده از اوکراینی فراری که نمی دانم از کدام سوراخ سنبه ها به این آبخست که همه ی دور و برش آب است راه می یابند و درخواست پناهندگی می کنند!* خُب! ما هم می دانیم با آن ها چکار کنیم؛ همه شان را راهی رواندا می کنیم و بدست «قابیل» های دوران ما: «توتسی» ها می سپاریم تا دریابند اینجا خانه ی عمه و خاله شان نیست. خریّت از خودمان بود که اینجای کار را نخوانده بودیم. همراه با برادران آنسوی اقیانوس مان می پنداشتیم به کشورهای دور و بر خودشان و دست بالا، اروپای باختری سرازیر می شوند و فشار بر گرده ی آن ها که به همزیستی با روس ها خو گرفته اند را افزایش خواهند داد تا ناگزیر به پیروی از سیاست ما شوند. نمی دانستیم که این تخم سگ ها وبال گردن خودمان هم خواهند شد؛ آن هم با این روز و روزگار اختسادی بیم برانگیز که با آن دست بگریبانیم. کمی با خود بیندیشید که هم اکنون آن همه جنگ ابزارهای گرانبها که بدست آن الف بچه ی نُنُز و دوستانش رسانده ایم تا روس ها را بکشند، در دست شماری کدبانوها نهاده شده تا با آن گنجشک شکار کنند و از آن بدتر، آن بزهکاران که امیدوارم با دادن آن جنگ ابزارها بدست شان، کار دست خودشان ندهند و روز و روزگارمان را بیش از این، پیچ در پیچ و گُه مرغی نکنند.

از زبان «کُسخل میرزای جامعه جهانی»:  ب. الف. بزرگمهر   ششم تیر ماه ۱۴۰۱

* «بوریس جانسون» نخست وزیر انگلیس گواهی کرد که پناهجویان اوکراینی که بگونه ای فراقانونی به آن کشور درآیند به کشور رواندا برای رسیدگی به پرونده شان روانه خواهند شد. وی در پاسخ به پرسشی در این باره در جریان دیدار روز پنجشنبه گذشته ی خود از کیگالی، پایتخت رواندا، گفت:

«تنها اگر و مگری که در آن کسانی به رواندا فرستاده ‌شوند، این است که بگونه ای فراقانونی به انگلیس بیایند ...»

برگردان گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی» سوم تیر ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!