«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ خرداد ۲۱, شنبه

بسیاری از هم میهنان مان، هنوز نمی دانند در کدام کشور زندگی می کنند

من که سرخود این برنامه را نچیده ام.* از دوستان «بخش امنیت میهنی» («DHS») تازه راست و ریس شده در «وزارت امنیت درونی ایالات متحد» کمک گرفتم. آن ها گفتند آنچه این پناهجویان در سر داشته اند، پناه گرفتن در رواندا بود؛ نه انگلیس. شما باید به آن ها کمک کنید تا آنچه براستی می خواسته اند را دریابند. خوب! من هم به وزیر کشور دستور دادم تا آن ها را سرراست روانه ی آنجا کند؛ زیرا اینجا هر چه کوشش کنیم، درنمی یابند. می دانید که «شنیدن کِی بود مانند دیدن؟» آنجا که بروند، زود درمی یابند. خوشبختانه دادرس «دادگاه بِهین» («دادگاه عالی») و همکارانش نتوانستند سنگی که بدین سان در چاه انداختم را بیابند و بیرون آورند. برای همین ناچار شدند بهره مندی دربرگیرنده ی این برنامه را بپذیرند و آن را به جریان بیندازند!

ما نیز باید چنان نهادِ سودمندی را در اینجا پدید آوریم و حتا آن را به ترازِ وزارت برسانیم؛ چیزی به نام «وزارت امنیت میهنی» که تنها پناهجویان را دربرنمی گیرد؛ زیرا بسیاری از هم میهنان مان، حتا در میان «کدو تنبل» هایِ زبان درازِ پیرامون خودمان، هنوز نمی دانند در کدام کشور زندگی می کنند.

از زبانِ «کُسخُل میرزای جامعه جهانی»:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۱

* یک دادرس در «دادگاه بِهین» (دادگاه عالی) انگلیس، روز آدینه،‌ ۲۰ خردادماه، برنامه ی دولت «بوریس جانسون» برای جابجایی برخی از پناهجویان به کشور آفریقایی روآندا را به شَوَندِ داشتنِ بهره مندی دربرگیرنده (نفع عمومی)، قانونی و انجام شدنی دانست. وی نخواست فرمان انجام نشدن آن را پایور (ثابت) کند. روز چهاردهم ژوئن، تنها سه روز دیگر، بنا بر آن است که کم و بیش، سی پناهجو به رواندا جابجا شده و آنجا درخواست پناهندگی خود را بیرون بدهند (ارائه کنند).

گزیده گزارشی، برگرفته از «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»   ۲۱ خرداد ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!