«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ بهمن ۱۵, جمعه

رونوشت برابر اصلِ «کاپیتان همایون خان»!

دایناسور گوشتخوار، درست کسی را به نمایندگی در آن سازمان پوشالی برگزیده که رونوشت برابر اصلِ «کاپیتان همایون خان» است؛ همان کسی که دایناسور در نمایش گزینش ریاست جمهوری بگونه ای ریشخندآمیز از وی و خانواده اش یاد نموده بود؛ گرچه من هم بودم، همین رفتار را می داشتم. باید کاسه ای داغ تر از آش باشی که به همراه ننه بابایت: «غزاله خان» و «خضر خان» از پاکستان یا افعانستان به آن کشور بکوچی، بزرگ شوی و سپس به عنوان افسر یا سرباز، داوطلبانه راهی جنگ با عراقی ها شوی و در راه آماج های «یانکی» ها جان به جان آفرین بسپاری!

سخنان پدر «کاپیتان همایون خان» در درگردهمایی ملی دمکرات‌ها در این باره، شایان درنگ و آنجا که از «میهن ‌پرستی مسلمانان ایالات متحد» سخن رانده بود، ریشخندآمیز است:
«خضر خان درگردهمایی ملی دمکرات‌ها با اشاره به میهن ‌پرستی مسلمانان ایالات متحد، گفته بود اگر کسانی مانند دونالد ترامپ تصمیم گیرنده می بودند، او و خانواده‌اش هرگز نمی توانستند به آمریکا بیایند ...»۱

همان هنگام (امرداد ماه امسال) که این ها را می خواندم در یادداشت کوچکی که برای نگارش آماده می کردم و نیمه کاره ماند، نوشته بودم:
«می پنداشتم شاید ناسزایی بر زبان رانده که اینگونه همه از ”مبارک“ و سران حزب خویش تا سوسیال دمکراتی پفیوز به نام ”اولاند“ را به رویارویی با خویش برانگیخته است ... مگر چه گفته بود؟ و مگر آنچه گفت، دروغ است؟! ... [شاید چنین چیزهایی گفته بود]: میهن پرست وارداتی نمی خواهیم! به اندازه ای بسنده، گاوچران وششلول بند داریم! مسلمان چاقوکش نمی خواهیم ...»

... و اکنون، نیکی جان، هنوز از راه نرسیده و عرقش خشک نشده، چپ و راست دیگران را به «واکنش سزاوار»۲ تهدید می کند و این یکی که از همه ریشخندآمیزتر است:
«خانم هِیلی روز پنج‌شنبه گفت: موضوعی ناخوشایند است که در نخستین حضورم در شورای امنیت،  کارهای خشونت‌آمیز روسیه را محکوم کنم. نماینده ی ایالات متحد در سازمان ملت ها همچنین بر این نکته پافشرد که تا هنگامیکه روسیه، شبه‌جزیره کریمه را به اوکراین بازنگرداند، تحریم‌ها علیه مسکو برداشته نخواهد شد.»۳ گویی نمی داند که از دیدگاه تاریخی و درآمیختگی گروه های تباری و ملی آن شبه جزیره که هنوز نیز از انگ و نشانی نیرومند برخوردار است، کریمه بخشی از روسیه بوده و آرای بسیار بالای مردم آنجا در پیوستن به روسیه (بیش از نود درصد) گواه آن بود و همچنان هست؛ ولی، نه! نیکی جان که از برگزیده شدنش به نمایندگی در آن سازمان پوشالی از سوی دایناسور، قند توی دلش آب شده و سر از پا نمی شناسد، حتا به بهای از دست رفتن آبروی داشته و نداشته اش به هر بهانه ای دست می یازد تا خوشخدمتی اش را به نمایش نهاد؛ گونه ای خوشخدمتی که جز هیزم بیار آتش افروزی های آینده شدن، بیش نیست.

ب. الف. بزرگمهر    ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۵

پی نوشت:

۱ ـ برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۱۲ امرداد ماه ۱۳۹۵ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از سوی اینجانب؛ برجسته نمایی متن از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

۲ ـ برگرفته از یادداشتِ «سازمانی پوشالی که روز بروز بیش تر به چماق امپریالیست ها دگردیسه می شود»، ب. الف. بزرگمهر، نهم بهمن ماه ۱۳۹۵

۳ ـ برگرفته از تارنگاشت وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»، ۱۵ بهمن ماه ۱۳۹۵ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از سوی اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!