«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۵ اسفند ۹, دوشنبه

وضعمان خیلی اسفبار است، باور می کنید؟!

وضعمان خیلی اسفبار است، باور می کنید؟!
کار ما بیچاره ها زار است، باور می کنید؟!

دوش در اخبار دیدم که وزیر کار گفت:
بچه اش در خانه بیکار است، باور می کنید؟!

رفته کُشتی گیر در شورای شهر از آنطرف ...
کُشتی ما دست معمار است، باور می کنید؟!

امنیت روی خطوط ریل این کشور هنوز ...‌
لَنگِ دهقانِ فداکار است، باور می کنید؟!

یک نفر را توی جنگلها به دام انداختند
بعد ثابت شد زمینخوار است، باور می کنید؟!

در تریبون آنچه می گویند مسوولین به هم
اکثرن از نوع لیچار است، باور می کنید؟!

اینکه جایی قحط باران است و جایی زلزله
شیخ گفته کار کُفّار است، باور می کنید؟!

اکثرن آنها که ما را منعِ قلیان می کنند ...
شغل‌شان قاچاق سیگار است، باور می کنید؟!

ما همینکه زنده ایم و زندگانی می کنیم
کارمان مصداق ایثار است، باور می کنید؟!

بنده از شرمِ همین شعری که الان گفته ام ...
واقعن رویم به دیواراست، باور می کنید؟!

از «گوگل پلاس» با ویرایش درخور در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ برنام را از متن برگزیده ام. ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!