«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ بهمن ۳, جمعه

من اگر بیایم با پوتینی میخی خواهم آمد!


تصویری از یک چشم انداز پاییزی درج کرده و نوشته است:
من تنها یک "دوست" می خواهم که بیاید در پاییز خاطراتم گام بردارد و روی برگ های زرد دلتنگی راه برود و من از دور تماشایش کنم و این سهم زیادی نیست؛ من تنها یک "دوست " می خواهم.

از «گوگل پلاس» با اندک ویرایش درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

... و من با خود می اندیشم:
آنقدر "رمانتیک" نوشته که فراموش نموده بنویسد، داوطلب چگونه کفشی به پا کند!

خوب! آقای رمانتیک! من اگر بیایم با پوتینی میخی خواهم آمد!

ب. الف. بزرگمهر     سوم بهمن ماه ۱۳۹۳


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!