«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ بهمن ۴, شنبه

کمبود و نارسایی چشمگیر در آمارهای اجتماعی ـ اقتصادی ایران به روشی دانشورانه


به گزارش زیر اندکی باریک شوید! درباره ی جستار مشخصی است:
شمار زنان کارتن خواب در تهران!

هنگامی که آن را می خوانی، نخستین نکته ی چشمگیر، شمار ۵۰۰ نفر زن کارتن خواب کنونی در تهران است که گویا ۴ سال پیش، تنها ۲۰۰ نفر بوده و به همین دلیل از رشد فرارونده ای برخوردار شده است!

در آماری دیگر در همین گزارش و از زبان مسوول دیگری، این شمارگان ۳۰۰۰ نفر برآورد شده که با بدیده گرفتن دیگر آمارهای اجتماعی ـ اقتصادی، بیگمان از این هم فراتر است. در همین گزارش از زبان شهيندخت مولاوردی، «معاون رياست جمهوری در امور زنان و خانواده» آمده که «۸۲ درصد از زنان سرپرست خانوار بيکار هستند»! و این تنها یک نمونه از آماری است که به آن اشاره کردم و نشانه ای روشن بر نادرستی آمارهای یادشده درباره ی زنان کارتن خواب است.

می توان از روی سنجش آمارها در زمینه های گوناگون اجتماعی ـ اقتصادی، هم اندازه ی درستی یا نادرستی آن ها را دریافت و آن ها را بهبود بخشید و هم از روی آمارهای درست، نتیجه گیری ها و تحلیل های درست تری از وضعیت کنونی جامعه و سمتگیری های آن نمود. در هر دو این زمینه ها، شوربختانه یا کار بسیار کمی انجام می شود و یا اگر کاری انجام می شود، بدرستی در رسانه ها بازتاب نمی یابد. «از ما بهتران» فرمانروا در ایران و جهان به اهمیت این آمارها بسیار خوب آگاهند و از همین روی یا جلوی آمارگیری های درست و کارهای تحلیلی بر بنیاد آن را می گیرند یا آنجا که دست شان کوتاه تر می شود با بیرون دادن آمارهای گوناگون، ناهمخوان با یکدیگر و گاه سرگیجه آور، آمارهای راستین را پنهان و دور از دسترس تحلیلگران رشته های گوناگون که به آن ها نیازمندند، نگاه می دارند. این، وظیفه ی همان کارشناسان و نه تنها کارشناسان آمار است که به این جُستار بسیار مهم بیش تر باریک شده و این کمبودها را به اندازه ی توان خود جبران نموده و نارسایی ها را بهبود بخشند.

در اینجا یادآوری این نکته را نیز بجا می بینم که از آمار می توان بهره برداری های بسیار نابجایی نیز کرد؛ به عنوان نمونه، افزایش صادرات و واردات کالاها را به عنوان بهبود رویش اقتصادی ـ اجتماعی کشور جا زد؛ کاری که دولت آخوند امنیتی به آن دست یازیده و سرتاپا نادرست است؛ زیرا چنان افزایشی در شرایط فرمانروایی بازرگانان و سوداگران بزرگ و کوچک بر داد و ستد و افتصاد درون و برون کشور، نه تنها هیچگونه بهبودی در زندگی توده های مردم پدید نیاورده و نمی آورد که به دلیل همتراز شدن بهای کالاها در بازار جهانی و گران تر شدن شان در بازار درونی، تنگدستی بیش از پبشت و فراگیر را در پی داشته و سود دوسویه ی داد و ستد، یکسره به جیب همان سوداگران ریخته می شود؛ سوداگرانی که برخلاف روند پیموده شده در رویش کلاسیک سرمایه ی در اروپا کم ترین نیازی به سرمایه گذاری در رشته های صنعتی و اقتصادی دیگر که نیازمند سرمایه ی ثابت بیش تر است و بازدهی آن زمان درازتری می برد، نمی بینند و سرمایه ی افزوده ی خود را نیز به آسانی از کشور بیرون برده به بانک های کشورهای امپریالیستی سپرده و در زمینه هایی که اگر زیانی برای اقتصاد ملی کشور دربرنداشته باشد، هیچگونه سودی نیز ندارد، بکار می اندازند.

به این ترتیب از آمار باید بسان ابزاری شایسته سود برد و سویه های فنی کار آن را بدرستی از سویه های اجتماعی ـ اقتصادی آن شناخت و بازشناخت و به آروین های نادرست و دلخواه «از ما بهتران» تن نداد؛ پدیده ای که گاه هر دو سویه ی نادانی در کاربرد درست و بجای آمار از یکسو و بهره وری دانسته و آگاهانه به سود دزدان تبهکار فرمانروا بر میهن مان را دربر دارد.

نکته ی دیگری نیز در شیوه ی برخورد و کار رسانه ای بدیده می آید که بازگویی آن را بایسته می دانم:
گونه های تازه تری از نیرنگبازی های شستشوی مغزی توده های مردم و روشنفکران در سخنان کارگزاران رژیم تبهکار که از دید من الله بختکی نیست و نشان از کارکشتگی و آموزش دیدگی شان در فریب مردم دارد. در گزارش زیر از سویی آمار زنان کارتن خواب بسیار پایین تر از شمار درست آن بر زبان آمده و از سوی دیگر درباره ی افزایش فرارونده ی آن از ۲۰۰ نفر به ۵۰۰ نفر بزرگنمایی و گزافه گویی می شود؛ شیوه ی کار رسانه ای کم و بیش کهنه و شناخته شده در باخترزمین برای نمایش اندازه ی باریک بینی و نگرانی دولت ها به دشواری های اجتماعی!

 ب. الف. بزرگمهر    چهارم بهمن ماه ۱۳۹۳

***

شمار زنان کارتن‌خواب تهران تصاعدی افزایش می‌یابد!

در جريان بازديد روز آدینه ی (سوم بهمن) شهيندخت مولاوردی، معاون رياست جمهوری ايران از يک نهاد پشتیبانی از زنان، اعلام شد که ۵۰۰ زن کارتن‌خواب در تهران هست و شمار اين زنان «به صورت تصاعدی» در حال افزايش است.

آنگونه که خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) گزارش داده، اکبر رجبی، مديرعامل «موسسه خيريه طلوع بی‌نشان‌ها» در جريان اين بازديد گفته است که چهار سال پیش، شمار زنان کارتن‌خواب در تهران، ۲۰۰ نفر بود، ولی اين شمار اکنون به ۵۰۰ نفر رسيده و به صورت تصاعدی هم می روید.

اين در حالی است که پيشتر، رحمت‌الله حافظی، ریيس «کميسيون سلامت و محيط زيست شورای شهر تهران» اعلام کرده بود که در پايتخت ايران، بيش از سه هزار کارتن‌خواب زن سرگردان اند.

آقای حافظی، همچنین از فراهم شدن زمینه های بنیادگزاری نخستين گرمخانه زنان در تهران آگاهی داد و خواستار همکاری نمايندگان مجلس برای از میان برداشتم دشواری های قانونی آن شد.

رضا جهانگيری، معاون «خدمات اجتماعی سازمان رفاه و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران» هم در آبان ۱۳۹۲ از کاهش ميانگين سن زنان کارتن‌خواب اين شهر به ۱۷ و ۱۸ سال آگاهی داده بود.

«تارنگاشت الف» در آن هنگام نوشته بود که «اعتياد و افزايش شيوع آن در میان زنان» از عوامل مهم گسترش پديده ی کارتن‌خوابی زنان است.

به گزارش «ايسنا»، شهيندخت مولاوردی، معاون رياست جمهوری در امور زنان و خانواده نيز در سخنانی گفته که «۸۲ درصد از زنان سرپرست خانوار بيکار هستند».

خانم مولاوردی از «ترکيب سنی، تحصيل، درآمد و فقر اقتصادی، تامين نيازهای اساسی اعضای خانواده توسط سرپرست خانوار، وجود تبعيض‌های جنسيتی و نابرابری در عرصه‌های مختلف اجتماعی و اقتصادی»، به عنوان «دلايل آسيب پذيری بخش قابل توجهی از جامعه زنان سرپرست خانوار» در ايران نام برده است.


این گزارش از سوی اینجانب، ویرایش و پارسی نویسی شده است.       ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!