«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ دی ۲۸, یکشنبه

شیوه برخوردی که راه به جایی نمی برد. باید برای سرنگونی رژیم گام برداشت!

باید بر نیروهای امپریالیستی در سرنگونی این رژیم پلید و ورشکسته پیشدستی نمود!

به پندار خود، نامه ای به رییس جمهور یا همانا «کارپرداز خیمه و خرگاه نظام» نوشته است:
«نامه ای از سوی مردم به اقای رییس جمهور

با سلام و احترام

جناب آقای رییس جمهور، نان ۳۰ درصد گران شد؛
گوجه ۱۰۰ درصد گران شد؛
سیب زمینی ۵۰ درصد گران شد؛
دلار از ۲۹۰۰ به ۳۳۰۰ رسید؛
«امر به معروف و نهی از منکر» تصویب شد؛
زندگی کردن ۱۰۰ برابر سخت تر شد و آرزوی مردن برای مردم بهتر شد!

کجایید؟ چه می کنید؟

این ها ذره ای از دشواری های مردم بدبخت ایران است.

حقوق کارگر چقدر است؟ آیا می توانید با حقوق یک کارگر در ماه، شما و خانواده تان زندگی کنید؟!

حقوق بازنشسته چقدر افزایش پیدا کرد؟

سهم من از نفت کجاست؟ سهم من از معادن طلا کجاست؟ سهم من از گاز کجاست؟

آیا می دانید یک جوان چرا معتاد می شود؟ آیا میدانید یک زن چرا روسپی می شود؟ آیا میدانید سرطان و ایدز در کشورمان چرا بیداد می کند؟

شما کجایید که زندگی سهمناک مردم را ببینید؟

چرا نان گران می شود، حقوق بنده بیش تر نمی شود؟ چرا رفاه مردم تامین نمی شود؟ تا کی و تا کجا؟ نمیدانم؟

کاش کسی بود تا جواب کاش های مرا می داد. به داد مردم برسید؛ نه اینکه بر دادشان بیفزایید.

خواهشمندم رونوشت کنید تا بدست آقایان به اصطلاح سیاست مدارمان برسانید.»

از «گوگل پلاس» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

دشواری کار در همین شیوه ی برخورد است که به عنوان نمونه از آن آخوند امنیتی بیشرف، چشم رسیدگی به دشواری های مردم را دارد.

نوشته است:
«به داد مردم برسید نه اینکه بر دادشان بیفزایید.»

... و نمی داند که آن آخوند پفیوز برای آن از کلاه جادو بیرون نیامد که به داد مردم برسد! وی را در همداستانی دوسویه با «یانکی» ها و بهره کشان انگلیسی برای این بر سر کار آوردند که پلی شود برای رد شدن «خر ولایت» از روی پل بحران (تا اندازه ای همانند «پل صراط»»!) به شرط گردنسپاری به ریسمان آمریکایی و انگلیسی که این دومی را می پندارم پیش ترها به گردن گرفته بود و فروختن همه ی هست و نیست کشور به امپریالیست ها و به گردن گرفتن هر دستور و فرمایشی از سوی آن ها و از آن میان، جبران بخشی از بحران سرمایه داری از سوی اقتصاد نیمه جان ایران! او برای این کارها آمده است و آن رهبر بیشرم نیز همه چیز را به گردن گرفته است. از همین روست که برنام «زهدان اجاره ای» سزاوار این دولت دزدتر از دزدهای پیشین است.

باید تا دیر نشده برای یگانگی همه ی نیروهای میهن پرست ایران در سرنگونی این رژیم تبهکار سمتگیری نمود. باید بر نیروهای امپریالیستی در سرنگونی این رژیم پلید و ورشکسته پیشدستی نمود. از دیدگاه علمی (ماتریالیسم تاریخی)، شوربختانه راه دیگری برجای نمانده است.

ب. الف. بزرگمهر    ۲۸ دی ماه ۱۳۹۳

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!