«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ تیر ۶, سه‌شنبه

در ولایت امام زمان، امامزاده هایی نو همه جا سر بر می آورند!

در جامه ی دین و مذهب، توده ی مردم را اینچنین به خرافات می آلایند تا آسان تر بفریبند و بدزدند و بیندوزند و زبان ببرند و ناموس مردم بدرند و با هرچه اهریمن کوچک و بزرگ همدست شوند!

گزارشگونه و داستان ساخته و پرداخته ی زیر را که خاستگاه آن روشن نیست، همراه با عکس هایی گویا، دوستی ناشناس برایم فرستاده است. آن را تا اندازه ای ویرایش و پاکیزه نویسی نموده ام.

به دختران جوان تصویرها نیک بنگرید تا ژرفای خرافه پروری رژیمی پلید را دریابید. آنها نیز پرستشی چون «مناسک حجّ» که بازمانده ی باورهای خرافی پیش و پس از اسلام است را بجا می آورند! بزها را آوا می دهند تا نیازها و آرزوهایشان را برآورده کنند.

رژیم جمهوری اسلامی که واپسین گام های نوکری و بندگی بهره کشان جهان را برمی دارد، مانش «دین افیون توده هاست» را با همه ی درازا و پهنای آن در سرزمینی به نام ایران، سرزمین فرهنگ های درخشان باستانی و سده های نخستین میانه، از هرباره به نمایش گذاشته است.
    
آیا امپریالیست ها و بهره کشان جهان، نوکران و چاکرانی بهتر از آنها خواهند یافت؟

ب. الف. بزرگمهر    ششم تیر ماه ١٣٩١



|||||||||||



«چوپانی به نام علی، بزهایش را در تپه های چمران گم میکند و هرچه می گردد آنها را نمی یابد. وی برای یافتن بزهایش با چوبدستی تصویر تمام بزها را روی خاک می کشد؛ نیّت می کند؛ هفت سنگ را روی هم می گذارد و به شمار بزها به درختی دخیل می بندد؛ هفت بار دور تپه ای می چرخد و بزهایش را آوا می دهدد و سرانجام از خستگی به خواب می رود.

در خواب، نوری سبز بر او می تابد و جای بزها را به او می نمایاند. از خواب برمی خیزد و پس از چندی بزها را می یابد. چون مردم از این جُستار آگاه می شوند، مُرید او می شوند. وی شبانی را کنار گذاشته و سرور و پیر مردم می شود.
در منطقه ی «آبادعلی» شیراز، سه‌شنبه‌های نخست هر سال شاهد گروهی از مردم گرد هم می آیند و برای برآورده شده نیازهای خود، آداب و رسوم شگفت برجای مانده از آن شبان را بجا می آورند!



آداب و رسوم منطقه‌ی «آبادعلی»!
در آداب و رسوم منطقه «آبادعلی» آمده است که نیازمندان باید هفت سه‌شنبه پسد از آعاز سال نو در آنجان که وقف آن شبان است، گرد آیند و در آغاز راه آن تپه، نیّت کنند و چوپان علی را میان خود و خدا قرار دهند. 

برای برآورده شدن نیازها باید در میان راه، هفت سنگ را هرکدام به یک نیّت روی هم گذاشته، پس از رسیدن به بالای تپه، پارچه ‌ی سبزی به درخت آنجا گره زده و شمعی برای روشنایی آن نوری که چوپان در آن شب دیده، روشن و در دل نذر کنند و نیز بر روی زمین و تخته سنگ‌های آنجا تصویر و یا نوشته‌ی نیاز و آرزوی خود نقش نمایند.


شماری از نیازمندان نیز به نیّت چوپان علی، هفت بار دور آن تپه می‌چرخند و شماری دیگر نیز از آب چشمه‌ ی آنجا که بزهای چوپان از آن نوشیده اند، به نیت شفا و تبرک با خود بردارند.»







هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!