«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

کار سازنده بجای هیاهوی بیجا!


ای ـ میلی با درونمایه ای پرهیاهو و به شکلی شلخته به دستم رسیده است. به ناچار آن را کمی ویرایش کردم تا بهتر خوانده شود:
«رقاصه ای در مسلخِ "چریکهای" بی سلاح!
بالاخره ”ص. ر.“ بعد ازچند عملیاتِ تروریستی (ترورِشخصیت)، موفق شد برای درجِ هرزنامه اش زیرعنوان (پاشنه آشیل"بزرگان ضد جنگ استکبارجهانی" در حاشیه پاسخ های ”الف. شین“ به سئوالات من) از ”ن. ث“ مدیرِ بی کفایت و انتقاد ناپذیرِ سایت "ریشه ها" مجوز دریافت کند.

توضیح اینکه سایت"ریشه ها" وابسته به چریکهای بی سلاح درخارج ازکشور است.

”ص. ر.“ درآن هرزنامه رفیق ”الف. شین“ را متهم به همکاری با حزب توده کرده است.

مشکل اساسی دربینش"چریکها" این است که برای درست جلوه دادن هرزنامه ی ”ص. ر.“، اول اتهامِ ناروای توده ای بودن به رفیق ”الف. شین“ را برجسته کرده و بعد که آن اتهامِ ناروا، فرض مسلم دانسته شد، بنابراین بقیه ی هرزنامه رقاصه مسلخ هم خود بخود درست جلوه خواهد کرد. شرمتان باد. همان بهترکه رفیقِ جانباخته بهروز دهقانی زنده نیست؛ تا این وقاحت و بی شرافتی را به چشم ببیند.
”ج. م.“  دی ماه سال ١٣٩٠

با شما جوانان درداخل کشور،مجموعه زیر را مرورمی کنیم.

صدای آزادیخواهان را نمی توان با تهمت های نا روا خاموش کرد.»

ای ـ میل سپس با عنوان برجسته به رنگ های سبز و سرخ، چنین ادامه می یابد:
«حزب توده؛ این عصاره بی شرافتی

حزب توده در جنبش بزرگ اعتراضی کنونی، با گستاخی روزافزونی علیه رشد مبارزات مردم ایران، عمل میکند.

اکثریت عناصر مبارز در خارج و داخل، در برابر ویرانگریِ این زشت ترین پدیده سیاسی ٣ دهه اخیر ایران، سکوت کرده، این جریان جنایتکار دهه ٦٠ را، عملأ به ادامه سیاستهای گذشته خود تشویق میکنند.

این است نکبت و لجن زاری بنام حزب توده ایران، حزب طراز نوین طبقه کارگر ایران!؟

نوشته ی ”الف. ت. د.“»  (نام ها را دانسته، دم بریده نوشته ام.  ب. الف. بزرگمهر)

کنجکاو می شوم که این همه هیاهو بر سر چیست که از روح «رفیقِ جانباخته بهروز دهقانی» نیز در آن یاری خواسته شده است. به آن تارنوشت، سری می زنم و پیش از خواندن جُستار، کمی آن را بررسی می کنم. تارنوشت بیمایه و پوچی به نظرم می رسد. سپس به جُستار نگاهی می اندازم؛ گرچه پیشاپیش می دانم که جز یاوه گویی و ناسزا چیزی بیش تر دربر نخواهد داشت.

کمی این پا آن پا می کنم که آیا چیزی برایشان بنویسم یا نه و سرانجام پاسخ زیر را با ای ـ میل برایشان می فرستم؛ با این امید که در میانشان رفقای «چپ رو»یی هست که به بنیاد جُستار نوشته ام باریک شوند و بجای «توده ای ستیزی» دست به انتقاد درست و سازنده بزنند. می دانم که دشواری و نارسایی بزرگ در دوره ی بیست و چند ساله ی کنونی نیز درست همانجاست؛ خوب می دانم که هنوز هم پس از این همه رویدادهای هشدار دهنده و پشتک وارو زدن های ناچار برای برابرسازی سیاستی که سال هاست «قطب» راهنمای خود را از دست داده، باز همچنان رگه هایی آشکار و برجسته از سازشکاری و دنباله روی از نولیبرالیسم در تار و پود سیاست آن دیده می شود.

خوب می دانم که سرهم بندی کردن عبارتی چون:  
«... حقیقت اینست که، برخورد مستقیم نظامی بین آمریکا و متحدان آن با رژیم ولایت فقیه، برای هردو طرف به مثابه گذر به مرحله یی جدید و بسیار خطرناکی است که می‌تواند عواقب فاجعه باری برای کل منطقه به همراه داشته باشد.»*، بازگویی ادعاهای دوستی امپریالیست ها با مردم ایران به زبانی دیگر را دربر داشته و در آن نقش خود و نیز توده های مردم میهن مان، نادیده گرفته شده است.

خوب می دانم که بر زبان راندن عبارتی چون:
«لحن تهدید آمیز سخنرانی‌های فرماندهان سپاه در هفته های اخیر، مانور گسترده نیروی دریایی سپاه و تهدیدهای سران رژیم در زمینه بستن تنگه هرمز، را نمی‌توان سیاستی جز بازی با آتش و دادن بهانه به دست کشورهای امپریالیستی برای مداخله گسترده در امور کشور ما ارزیابی کرد.» ** تا چه اندازه بی پاسخگویی و بازگویی توتی وار تبلیغات رسانه های امپریالیستی را دربر دارد.

نیک می دانم که با این همه سردرگمی و نارسایی، پذیرفتن و از آنِ خود نمودن گهگاه و بیش تر کج و کوله ی بخشی از یادآوری ها و هشدارهای کمونیست های راستین و آگاه، ادعای اینکه:
«ما در سال‌های اخیر بارها اشاره کرده‌ایم و سیر حوادث صحت ارزیابی ما را تأیید کرده است ...»*** تا چه اندازه ناهمخوان با واقعیت است.

ب. الف. بزرگمهر      سوم بهمن ١٣٩٠

* «نامه مردم»، شماره ٨٨٦،  ٢٦  دی ماه ١٣٩٠
** همانجا
*** همانجا

|||||||||||||||||||||||||||||||||

پاسخ به دوستان چپ رو!

دوست یا رفیق گرامی!

من به نشانی اینترنتی داده شده، نگاهی گذرا انداخته، برخی بخش های نوشته ی «الف.ت. د.» را خواندم. با شگفتی هرچه تمام تر دیدم که بیشتر موردهای آن نوشته که زمینه ای برای ناسزاگویی به کهن ترین، جا افتاده ترین و تاثیرگذارترین حزب سیاسی ایران: حزب توده ی ایران، قرار گرفته، برگرفته از یکی دو گاهنامه ای است که یکی از آنها به «ضد توده ای» بودن آوازه دارد: گاهنامه ی دوقلوی «پیک نت ـ راه توده». آن یکی (پیک ایران) را بخوبی نمی شناسم؛ ولی به هر رو، ارگان رسمی «حزب توده ایران»، «نامه مردم» (tudehpartyiran.org) است و چنانچه کسی نقد یا مانند این مورد از دید من بسیار مشکوک، ناسزایی بخواهد نثار این حزب نماید، باید چیزهای منتشر شده در ارگان رسمی آن را مد نظر قرار دهد. این ها را کسی به شما می گوید که خود انتقادات مشخصی به این جریان عمده ی کمونیستی در ایران دارد؛ ولی در اظهارنظر درباره ی عملکرد این یا آن آدم یا جریان سیاسی، جانب حق و راستی را نگه می دارد.

موضعگیری نوشته ی «الف.ت. د.» تنها دو گزینه ی دستِ بالا یا دستِ پایین را به نمایش می گذارد:
ـ یا با آدمی نادان روبرویی؛
ـ یا با آدمی مشکوک و کسی که در دورانی اینچنین که مجموعه چپ ایران با همه ی گوناگونی آن نیاز به نزدیکی و سازماندهی جبهه ای مشترک دارد، کوشش در آشوب به پا نمودن و آب را گل آلود کردن دارد.

گمان من بیش تر این دومی است. به عنوان عضو کوچکی از خانواده ی چپ ایران به همه ی چنین دوستان تندرو و بی انصافی که حتا در نمی یابند بخش عمده ای از آگاهی های پدران و مادرانشان و نیز نسل کنونی یعنی خود آنها از «حزب توده ایران» سرچشمه گرفته، سپارش می کنم پیش از هر چیز کوشش نمایند تا مانند آن حزب، برنامه ی مشخصی که نشاندهنده ی جهان بینی و راه و روش سیاسی شان باشد، تدوین نمایند. آنگاه تازه هنوز نخستین گام را برداشته اند که باید با گام های دیگر پیگیری شود.

«حزب توده ایران» با همه ی خونی که از آن رفته و با همه ی نارسایی ها و سستی هایی که در دو دهه ی گذشته، گریبانش را گرفته است، همچنان حزب «ارانی»، «روزبه»ها، «سیامک»ها، «حجری»ها، «سیمین مدرس»ها و «هاتفی» هاست. فراموش نکنید که هر تفی که پرتاب می کنید، بر روی صورت خودتان فرود خواهد آمد!

به عملکردها بنگرید! آیا چیزی سنجش پذیر با آن کار سترگ توده ای که «حزب توده ایران» در میهن مان به انجام رسانده، در خود می بینید؟ می پندارم که آدم های راست پندار و راست کردار اینگونه گروهک های پرهیاهو از خود شرمنده خواهند شد.

با مهر    ب. الف. بزرگمهر 

پی نوشت:
اطلاعیه «دبیرخانه کمیته مرکزی حزب توده ایران»
اخیراً موضع گیری‌های متنوع و نظرات گوناگونی از طرف اشخاص و شخصیت‌های مختلف به نام هواداران حزب توده ایران منتشر و تبلیغ می‌شود که گهگاه به شدت مغایر سیاست‌های رسمی حزب توده ایران است.

حزب توده ایران بار دیگر مؤکداً اعلام می‌کند طرح نظرات و موضع گیری‌های سیاسی حزب همچنان در ارگان مرکزی آن ”نامه مردم“، پایگاه اینترنتی حزب و یا توسط نمایندگان رسمی حزب سندیت داشته و دارد. حزب توده ایران در قبال سایر موضع گیری‌های خارج از چارچوب رسمی اعلام شده هیچ گونه مسئولیتی نداشته و ندارد.

«دبیرخانه کمیته مرکزی حزب توده ایران»             ٢٦ دی ماه ١٣٩٠



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!