«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ شهریور ۷, یکشنبه

بله! این پسر به اندازه ای باهوش است که ... ـ بازپخشش

هم کردها، هم افغان ها و هم برخی ملت ها و خلق های دیگر بزرگ پهنه ی (فلات) آریانا به همان اندازه ایرانی هستند که باشندگان کشور کنونی ایران، خود را ایرانی بشمار می آورند!

سرلشکر محمدحسین باقری، رییس ستاد کل نیروهای مسلح ایران، پس از دیدار روز ۲۵ امرداد ماه گذشته با رجب طیب اردوغان، گفته بود که آنکارا و تهران دیدگاه مشترکی درباره ی همه پرسی استقلال کردستان عراق دارند (رسانه ها)

از زبان رجب طیّب:
بله! این پسر به اندازه ای باهوش است که سخن ما را بسیار زود دریافت. دیدگاه های ما درباره ی همه پرسی کردها به اندازه ای به هم نزدیک است که حتا نیاز به گرفتن عکس در زیر دو پرچم نیافتیم؛ همین پرچم ترکیه برای همه مان بس است! گرچه، کمابیش همه شان به اندازه ی این پسر باهوش اند؛ پول ها و سپرده های شان را به بانک های ما می سپارند؛ پای زنان شان را برای دوره های کارآموزی به اینجا باز کرده اند و بسیاری چیزهای ناگفته های دیگر، دیدگاه های ما را به هم نزدیک نموده است؛ گرچه، باریک تر بگویم: آن ها را به ما نزدیک تر کرده است. اکنون هم قرار گذاشتیم، مانند دوره ی آن پادشاه قاجار که با اشاره ی انگلیس «یک قشون کوه پیکر با تمام لوازم و مهمات آن از طرف کارگزاران اعلیحضرت قدرقدرت شاهنشاهی ایران به افغانستان [فرستاد تا] آن مملکت را خراب و ویران نماید»۱، هر زمان که ما اشاره کردیم، نیروهای قَدَر قدرت و سرداران ولایت به یاری برادران سرباز ترک خود بشتابند تا این مردمان زبان نفهم کوه نشین را سر جای شان بنشانیم.۲ 

ب. الف. بزرگمهر    چهارم شهریور ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2017/08/blog-post_55.html

پی نوشت:

۱ ـ همینکه خطر حمله ناپلئون به هندوستان علنی شد، انگلیسی ها با دادن رشوه و خدعه و نیرنگ در سال های ١٢١۵ ـ ١٢٢٤ ـ ١٢٢۷ ق. (١٨٠٠ ـ ١٨٠٩ ـ ١٨١٢ م.) چند معاهده با دولت ایران منعقد کردند. رجال نادان و پول پرست و خیانتکار دربار قاجار در این معاهدات متعهد شدند که ... هر عهد و شرطی را که با هر یک از دولت های فرنگ بسته اند باطل و ساقط سازند و لشکر سایر طوایف فرنگستان را از حدود متعلقه به خاک ایران راه عبور به طرف هندوستان و به سمت بنادر هند ندهند (معاهده ١٢٣٤ میان ایران و انگلیس) و نیز از طرف دیگر، دولت ایران قبول کرد هرگاه پادشاه افغانستان تصمیم بگیرد که به هندوستان حمله نماید، چون سکنه هند رعایای اعلیحضرت پادشاه انگلستان می باشند، یک قشون کوه پیکر با تمام لوازم و مهمات آن از طرف کارگزاران اعلیحضرت قدرقدرت شاهنشاهی ایران به افغانستان مامور خواهد شد که آن مملکت را خراب و ویران نماید و تمام جدیت و کوشش را بکار خواهند برد که این ملت بالکل مضمحل شده و پریشان گردد.“ («فراموشخانه و فراماسونری در ایران»، جلد نخست، پیشگفتار، اسماعیل رایین، انتشارات امیرکبیر، تهران، ١٣۵۷)

برگرفته از نوشتار «پیشرفت آنها، پسرفت ما»، ب. الف. بزرگمهر   ششم اسپند ماه ۱۳۹۱

https://www.behzadbozorgmehr.com/2013/02/blog-post_25.html

۲ ـ ناگفته پیداست که کردها و کردستان به همان اندازه، پاره تن ما ایرانیانِ سرزمین کنونی ایران هستند که افغان ها یا دستکم بخش سترگی از کشور کنونی افغانستان، پاره تن ما بوده و همچنان هستند. لشکرکشی های تبهکارانه و بس نابخردانه به خلق های پاره تن مان در افغانستان و جاهای دیگری از سرزمین ایران آن هنگام و نیز گرجستان و برخی سرزمین های دیگر قفقاز و حتا سرزمین های کانونی ایران کنونی از سوی دولت های ترک تبار قاجاری ریشه گرفته از آسیای میانی، آنچنان زخم های ژرف بر روح و روان آن خلق ها برجای نهاد که نشانه های تلخ و ناگوار آن برای همیشه بر جای ماند. هم اکنون نیز گویی تاریخ در دوری گردابی و نه آنچنانکه باید و شاید: مارپیچی بالارونده، پی گرفته می شود که بیم چنان تبهکاری ها و نابخردی های بزرگ از سوی رژیم دزدان اسلام پیشه که بویی از فرهنگ ایران نبرده و خود را پاره ای از پهنه ی تناور آریانا نمی دانند، می رود. با آنکه نه این رژیم چنگ انداخته بر سرزمین ایران و نه رژیم ترک تبار قاجار، هر کدام بگونه ای کم تر هماوندی و همبستگی خونی و تباری با خلق های همریشه ی آریایی داشته و دارند، دانسته و آگاهانه واژه ی «نابخردی» را در کنار واژه ی «تبهکاری» بکار برده ام؛ زیرا در فرجام کار، چه آن هنگام و چه هم اکنون، تنها آن ها نبوده و نیستند که بار پاسخگویی به تاریخ را بر دوش داشته باشند؛ باریک تر بگویم: این بار تاریخی، بیش از چنان رژیم هایی که می آیند و می روند، بر دوش ما ایرانیان بوده، هست و در آینده نیز خواهد بود. نکته ی برجسته ی دیگری نیز که بگمانم آن را باید آویزه ی گوش نمود و خود را به فراموشی نسپرد، چنین است:
هم کردها، هم افغان ها و هم برخی ملت ها و خلق های دیگر بزرگ پهنه ی (فلات) آریانا به همان اندازه ایرانی هستند که باشندگان کشور کنونی ایران، خود را ایرانی بشمار می آورند!

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!