«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ مرداد ۱۳, دوشنبه

بیشرف ها! می خواهید مردم ایران را مشتی آشوبگر در چشم مردم جهان نمایش دهید؟ ـ بازانتشار

نمی خواهید با پای خود زحمت را کم کرده، گورتان را گم کنید؟ پس چشم براه پیامدهای خشم و خروش سپندینه ی توده های مردم این سرزمین باستانی، بنگاه مزدک ها و بابک ها باشید!

برآورد کرده اند که هزینه ی هر دانش آموخته از دوره ی دبستان تا کارشناسی ارشد در ایران، کمابیش  ۵۰۰ میلیون تومان می شود. در بازه زمانی ده سال گذشته و حتا پیش از آن، شمار بسیاری از این دانش آموختگان از ایران کوچیده و شهروند کشورهای دیگری شده اند. پول ها و سرمایه های دزدیده و باز زده شده از سوی آقایان اسلام پیشه به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی بجای خود؛ اینکه آقایان، بجای دل سوزاندن بر آن همه سرمایه های بزرگ گریخته از کشوری اسلام زده، برای چند سطلِ آشغال که نه در همه جا که در برخی شهرهای بزرگ برای کاهش اثر گاز اشک آور از سوی مردم پرخاشگر به آتش کشیده شده تا این اندازه هیاهو می کنند و فیلم های آن را در رسانه ها نمایش می دهند، شایان درنگ است.

آیا این ها را برای آن دختر ترشیده ی بیشرفِ ایتالیایی و «اتحادیه اروپا»ی بی وجدان که در دوره ی کنونی با فرصت جویی هر چه بیش تر، سرمایه های کلان تری از دارایی های ایران به جیب زده، جنس های بُنجل فراوانی به یاری «دولت زهدان اجاره ای» به ایران فروخته و زمینه ی پولشویی ها و لفت و لیس های بیش از پیشِ آقایان در کشورهای اروپایی را فراهم کرده اند، نمایش می دهند تا مردم ایران را مشتی آشوبگر و یورشگر به آنچه «اموال عمومی»۱ خوانده اند، نشان دهند؟! آن چند سطل آشغال از دست رفته که بجایی برنمی خورد؛ تخم های تان که بحمدلله هنوز سر جای خود است و تخم و ترکه تان را هم که در چند روز گذشته با شتاب فراوان و پول تو جیبی فراوان،۲ روانه ی «ینگه دنیا» و «ممالک محروسه ی شیطان بزرگ» کرده اید؛ خودتان هم اگر می رفتید، زحمت این مردم هست و نیست از دست داده را کم می کردید تا شاید سرزمین سوخته ای برجای مانده از هستی ننگین تان را زنده کنند! نمی خواهید با پای خود زحمت را کم کرده، گورتان را گم کنید؟ پس چشم براه پیامدهای خشم و خروش سپندینه ی توده های مردم این سرزمین باستانی، بنگاه مزدک ها و بابک ها باشید!

ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ دی ماه ۱۳۹۶

https://www.behzadbozorgmehr.com/2018/01/blog-post_59.html

پی نوشت:

۱ ـ این بیشرف ها و بی ناموس ها که نامزد برگزیده شان در نمایش برگماری کارپرداز خیمه و خرگاه رهبری، دستش به خون بهترین فرزندان این آب و خاک آغشته است و در آن شهرِ "سپندینه" برای جهانگردانی پول و پله دار، بیش تر از کشورهای عربی، زیر پوشش کیش و آیینی بریشخند گرفته شده به جاکشی سرگرم است و دولت نامور به «زهدان اجاره ایِ» آن، هست و نیست مردم و حتا شرمگاه ننه های شان را نیز در بازار سهام و بورسِ سرمایه بفروش نهاده اند از کدام «اموال عمومی» سخن می رانند؟!

۲ ـ این نکته را بیگمان بدیده می گیرید که سخن از پول تو جیبی برای چیزهای پربهایی که بسیاری از آن ها نیازمند چمدان هایی بزرگ یا شیوه هایی دیگر برای بیرون بردن از دسترس "آشوبگران" است، بیش تر به یک شوخی می ماند.

هسته ی رویهمرفته کوچکی از یادداشت بالا درباره ی سنجش ارزش ها با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب، برگرفته از «گوگل پلاس» است که نکته هایی از خود بر آن افزوده ام؛ برنامِ و زیربرنام یادداشت نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر   ۱۳ دی ماه ۱۳۹۶

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!