«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ تیر ۷, جمعه

مردم چه گناهی کرده اند که خداوندان سرمایه ی جهان، گلوی تان را می فشارند؟

خرموش های تازی تبار! مردم چه گناهی کرده اند که خداوندان سرمایه ی جهان، گلوی تان را می فشارند؟* بیشرم های زنهارخواه! جلوی شان به دست و پا افتاده اید که دستکم بگذارند کمی نفت به چین و ماچین بفروشید** و از این سو، دست تان را هر روز بیش تر روی مردم ایران دراز می کنید؟

ب. الف. بزرگمهر   هفتم تیر ماه ۱۳۹۸

* آنیشا اسدالهی از بازداشت‌شدگان روز کارگر، در دهمین روز بازداشت دوباره اش از دیدار با خانواده بازداشته شد. خانواده ی آنیشا اسدالهی که روز پنجشنبه، ششم تیر ماه ۱۳۹۸، برای دیدار با دلبندشان به زندان اوین رفته بودند از زبان کارگزاران زندان شنیدند که آنیشا «ممنوع ‌الملاقات و ممنوع ‌التماس» است.

برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران»  هفتم تیر ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب:  ب. الف. بزرگمهر)

** یک دیپلمات ایرانی [بخوان: خرموشِ خوب نمازخوان سیاست باز!] به «خبرگزاری رویترز» گفته است که کم ترین خواسته ی «تهران» این است که بتواند نفت خودش را بفروشد. این بلندپایه ی ایرانی که در وین بسر می‌برد، توانایی فروش نفت را کمینه سود ایران از پیمان هسته‌ای ارزیابی کرده و گفته است از اروپایی‌ها چشم آن را نداریم که در ایران سرمایه‌گذاری کنند؛ ولی چشم داریم که از ما نفت بخرند و پول نفت ما را بدهند. عباس عراقچی، دستیار [جان ننه اش] سیاسی «وزارت [نامور] به خارجه ایران» [یا همانا وزارت خبرچینی «یانکی» ها و انگلیس ها در ایران] و یک گروه از دیپلمات‌های [رژیم] ایران، روز پنجشنبه برای همدستی در «کمیسیون مشترک برجام» به وین سفر کرده‌اند.

برگرفته از «خبرخوان» تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ششم تیر ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!