«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

در جا مُرد یا روی دست تان پر پر زد؟

تصویری است از ناجوانمردی فرومایه و آدمکش در میان خبرنگاران و عکس برداران که زیر آن نوشته اند:
«محمدعلی نجفی در جلسه بازپرسی از وی»؛* ولی نه از پلیس نشانه ای است و نه از بازپرسی و بازجویی! این نیز بماند که بازجویی از سوی پلیس باید در پشت درهای بسته انجام گیرد. حتا به همایش رسانه ای نیز نمی ماند و بیش از آن، بسان نشست های خودمانی یا آنگونه که در این دوره، بیش تر میان جوانان نامور شده: «دورِ هَمی» آشفته بازاری است که آن مردک پفیوز در جایگاه داستان سرا در کانون آن، در حالیکه سرش را بالا گرفته و کوچک ترین نشانه ای از فشار عصبی یا حتا ناخشنودی در چهره اش دیده نمی شود، روی  صندلی جا خوش کرده است.

ـ آقا چه شد که بروی همسرتان هفت تیر کشیدید؟

ـ هیچی! چشم به مال و منال مان دوخته بود و زبان درازی هم می کرد؛ زدیم و زبان درازش را برای همیشه بریدیم!

... و شاید در آن میان، یکی از کاسه های داغ تر از آش و چابلوس نظامِ سگ مذهب که همه ی این نابسامانی ها و تبهکاری های گوناگون روی هم انباشته بدرازای سالیان از آنجا سرچشمه می گیرد نیز با کارچاق کنی و خودشیرینی گفته است:
ـ آقا خوشا به سعادت تان که چنین تردستید! دست مریزاد! در جا مُرد یا روی دست تان پر پر زد؟

ب. الف. بزرگمهر  ۱۴ خرداد ماه ۱۳۹۸

* برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  ۱۳ خرداد ماه ۱۳۹۸

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!