«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ خرداد ۲۳, پنجشنبه

رژیم خرموش ها قربانی دیگری گرفت

در ویدئوی پیوست، نوای علیرضا شیر محمد علی، زندانی کشته شده در زندان تهران بزرگ و روخوانی واپسین نامه ی پرخاش آمیز وی را می شنوید.

برگرفته از «اتحادیه آزاد کارگران ایران»  ۲۲ خرداد ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ برنام نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)


 ***

 پیکر علیرضا شیرمحمدعلی، زندانی سیاسی جانباخته که شب دوشنبه در زندان تهران بزرگ با ضربه های پرشمار چاقو بدست دو زندانی دیگر کشته شده بود، امروز (۲۲ خرداد ماه ۱۳۹۸) به پزشکی قانونی جابجا شد و به شوند شتاب مسوولین، در اندک زمانی برای کفن پیچی و خاکسپاری، بی آگاهی پیشاپیش همگانی، در تکه خاک شماره ی ۳۲۴ «[جان ننه شان:] بهشت زهرا»ی تهران به خاک سپرده شد. با این همه، در خاکسپاری زندانی سیاسی جانباخته، پنجاه تن از هموندان خانواده و دوستان وی حضور بهمرساندند.

با نگهداری این زندانی سیاسی و نیز برخی دیگر از زندانیان سیاسی در کنار زندانیانی با بزهکاری های گوناگون، «اصل تفکیک جرائم» برای چندمین بار زیر پا نهاده شده بود. درست به  همین شوند، علیرضا شیرمحمدعلی از تاریخ ۲۳ اسفند ماه ۱۳۹۷ تا ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۸ به نشانه ی پرخاش به نبود امنیت، دست از خوردن خوراک شسته بود که با نوید دروغین نماینده ی دادستان به آن پایان داده بود.

به گفته یکی از کسانی که در خاکسپاری حضور داشت، مادر علیرضا شیرمحمدعلی که جامه ای سپید و سیاه دربر داشت و به کمک چوبدست راه می‌رفت، با سره بر پیکر فرزند ۲۱ ساله ی خود سودن، سخنان زیر را بر زبان می راند و پی می گرفت:
«عروسی پسرم است امروز ... عروسی پسرم است امروز»

برگرفته از «اتحادیه آزاد کارگران ایران»  ۲۲ خرداد ماه ۱۳۹۸ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

***

محمدهادی عرفانیان کاسب، وکیل علیرضا شیرمحمدعلی درباره ی ریز و شپش این رخداد در زندان فشافویه گفت:
«علی‌الظاهر در بندی که ایشان حضور داشتند، یک سلول انفرادی وجود داشته که دو قاتل در آن بودند. متأسفانه معلوم نیست آن شب چه اتفاقی افتاده که آن ها بدون هیچ درگیری قبلی، دفعتاً به ایشان حمله می‌کنند و با ضربات متعدد ایشان را به قتل می‌رسانند ... گفته می‌شود تعداد ضربات بیش از ۳۰ ضربه بوده است. اما برای اطلاع از تعداد دقیق باید از خانواده پیگیر شوم. اما یک ضربه شدید به قلب و دیگری به شاهرگ بوده است ... معمولاً وقتی درگیری می‌شود یکی دو ضربه می‌زنند، ولی وارد کردن ۳۰ یا ۴۰ ضربه عجیب است.»

او در پاسخ به این پرسش که چگونه دو آدمکش که در سلول تکی بودند، توانسته‌اند از سلول بیرون آیند و شیرمحمدعلی را بکشند، می‌گوید:
«من از جزئیات به‌صورت دقیق خبر ندارم؛ ولی بر اساس اطلاعات موثقم در بندی که مرحوم شیرمحمدعلی حضور داشت، یک سلول بوده که دو قاتل داخل آن بودند و همیشه در آن بسته بوده است؛ اما آن شب، آن دو نفر آقای شیرمحمدعلی را به داخل سلول کشیدند و ایشان را به قتل رساندند.

او درباره ی شوند جابجایی این زندانی به زندان فشافویه می افزاید:
«جرم ایشان امنیتی ـ سیاسی است. چون قانون بر تفکیک زندانیان تأکید دارد، من نمی‌دانم چرا ایشان را به زندان فشافویه منتقل کردند. ایشان به همین دلیل، قبل از سال به همراه یکی دیگر از هم‌بندی‌های خود که فکر می‌کنم نام شان برزان محمدی بود، اعتصاب غذا کردند؛ اما با قول مساعدت نماینده دادستان این اعتصاب غذا شکست.

این وکیل دادگستری، همچنین از وضعیت یکی دیگر از موکلان خود در زندان قرچک نگران است و می‌گوید: «خانم مرجان داوری در مؤسسه‌ای به نام راه معرفت به عنوان مترجم مشغول به کار بودند که پرونده‌ای به اتهام فساد فی‌الارض برای ایشان تشکیل می‌شود که علی‌رغم ابهامات موجود آقای صلواتی برای ایشان حکم اعدام صادر می‌کند.»

او می افزاید:
«ما به این حکم اعتراض زدیم که به شعبه ۴۷ دیوان عالی کشور رفت و این شعبه رأی را نقض کرد و مجدداً به شعبه ۲۴ فرستاده شد. با این حال، باز رأی اعدام صادر کردند. ما هم مجدداً اعتراض کردیم که دوباره پرونده به شعبه ۴۷ دیوان عالی کشور رفت و آنها همچنان نظرشان بر نقص رأی اعدام بود. این پرونده اکنون حدود هفت ماه است که در هیأت عمومی دیوان عالی کشور در حال بررسی است ... متأسفانه خانم داوری را به زندان زنان قرچک منتقل کردند که شرایط این زندان خوب نیست و زندانیان حتی از لحاظ آب آشامیدنی هم با مشکل مواجه هستند.»

برگرفته از «آفتاب»  ۲۲ خرداد ماه ۱۳۹۸ (با اندک ویرایش، پارسی و گزیده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

افزوده:

با آنچه در بالا آمد و نیز برخی نمودها و نشانه های دیگر که دانسته از آوردن شان در اینجا خودداری ورزیده ام، رژیم خرموش ها در کشتن این زندانی سیاسی به هر شَوَندی، دست داشته است.به باور من، باید این تبهکاری را با گستره ی هر چه بیش تر در همه جا به نمایش جهانیان نهاد؛ زیرا با دشوار شدن هر چه بیش تر اوضاع سیاسی و فشار بر گرده ی خرموش ها برای نرمش قهرمانانه ای دیگر، بیم چنگ اندازی آنان به دیگر زندانیان سیاسی ایران نیز افزایش خواهد یافت. آزمون های گذشته نشان می دهند که چنانچه در این کار کوتاهی کنیم، رسانه های کشورهای امپریالیستی، چه در اروپای باختری و چه در آمریکای شمالی، بر این تبهکاری ها چشم فروخواهند بست.

ب. الف. بزرگمهر   ۲۳ خرداد ماه ۱۳۹۸
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!