«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ اسفند ۶, سه‌شنبه

تنها چاره، براندازی نسل همه ی انگل ها و حشره های اجتماعی از میهن مان است!


استاندار تهران با بر زبان راندن این که ۱۰۰ هزار خودروی فرسوده در تهران هست دارد، گفت:
تهران از آغاز سال جاری تاکنون تنها چهار روز هوای پاک داشته است.

پنجم اسپند ماه ۱۳۹۲

برگرفته از «ایرنا» با ویرایش و پارسی نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر

با خود می اندیشم:
آقای استاندار، مانند سایر مسوولین «رژیم ولایت» که در هر زمینه ای بجای یافتن پاسخِ درستِ چالش های اجتماعی و زیست محیطی و گره گشایی آن ها، دنبال بز بلاگیر می گردند تا گناه همه چیز را به گردن آن بیندازند، تاکسی های فرسوده را نشانه گرفته و با خود اندکی نیز نمی اندیشد که اینگونه تاکسی ها در گذشته های دورتر که اندازه ی آلودگی هوای تهران این اندازه نبود نیز بوده اند و شمار آن ها با گسترش و درازا و پهنای شهر، هماوندی سرراست داشته و نباید نسبت میان آن ها چندان دگر شده باشد. بنابراین، دلیل های آلودگی هوای تهران را باید در آلاینده های دیگری جُست ...

سپس به یاد می آورم که در گذشته های دورتر، این شمار انگل ها و حشره های پرخور در تهران نداشتیم و بیش تر آن ها در چند شهر بیابانی و خشک با خورد و خوراکی بسیار کم تر از امروز می زیستند و در آنجاها شاید به دلیل تابش آفتاب و خشکی بیش تر هوا این اندازه آلودگی نبود یا چندان به دیده نمی آمد.

آیا آقای استاندار به این سویه از واقعیت آلودگی هوای تهران باریک شده اند؟! 

چند حالت بیش تر ندارد:
ـ یا این واقعیت را ندیده که در اینجا با یادآوری آن، امیدوارم چشم گشوده باشد؛
ـ یا آنکه این واقعیت را دانسته و آگاهانه از ترس درسته خورده شدن از سوی انگل ها و حشره ها نادیده می گیرد؛ و
ـ یا خود وی نیز یکی از همان انگل ها یا حشره ها یا فرزندان تازه به سن و سال رسیده شان است که برای ایز گم کردن و بازکردن مسوولیت از سرِ خود، انگشت اشاره را به سوی تاکسی های تهران نشانه رفته است!
 
یکبار دیگر در اندیشه می شوم که اگر آن ها با چنگ و دندان و شاخک و انباشتن بوی ناخوشایند باز هم بیش تر در پاسداری از موقعیت کنونی خود نمی کوشیدند، شاید یکی از بهترین راه های کاهش آلودگی هوای تهران، بیرون راندن همه ی انگل ها و حشره ها از این کلان شهر و فرستادن شان به جایگاه نخستین بیش ترشان در شهرهای کرانه ی کویر می بود؛ به همین دلیل، تنها چاره ی درد، براندازی نسل همه ی آن ها نه تنها از تهران که از همه جای گرامی میهن مان است!

ب. الف. بزرگمهر     پنجم اسپند ماه ۱۳۹۲
 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!