«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۷ شهریور ۱۱, یکشنبه

جونم برات بگه ...

به آن ها می گویی بجای عبارت «چرا که» بنویسید: «زیرا»؛ پس از مدتی کلنجار، سرانجام می نویسند: «زیرا که» که از کاربرد آن «چرا که» نیز کودنوارتر و نشانه ای از پابرهنه دویدن در میان واژه های زبان زیبای پارسی است که هنوز زنگارهای سده های گذشته، نِشسته بر تن و جانش را از تن نزدوده، زنگارهای تازه ای از لاتینی و انگلیسی بویژه در زمینه ی نشانه گذاری ها افزون بر عربی گرانبار شده از پیش بر آن نِشسته و آدمی نابخرد که پس از این در آن در زدن ها به کرسی استادی در یکی از دانشگاه های انگلیس دست یافته در نوشتاری که در هر بند آن، ده پانزده نارسایی چشم را می آزُرد ـ و بخت نوشتن یادداشتی کوتاه در آن باره را نیز نیافتم ـ نوشته بود که «فارسی زبانی عقیم» است و درنیافته بود که «فارسی» را بهتر است «پارسی» نگاشت و بجای «عقیم»، هم «نازا» و هم «سترون» می توان بکار برد تا این زبان نیرومند زنگار گرفته، سرزنده تر و شاداب تر شود.

اینک چندی است که چیزی تازه به گزارش ها و نوشتارهای سیاسی و اجتماعی راه یافته است:
«گفتنی است ...» که از دید من، چنانچه کاربرد آن در نوشته ای ادبی، بسته به خورند آن، اینجا و آنجا پذیرفتنی باشد یا نه، کاربرد آن در نوشته ها و گزارش های پژوهشی و سیاسی و اجتماعی به سست شدن گواهمندی آنچه در پی آن می آید، می انجامد و باید از کاربرد آن در اینگونه نوشته ها که گزارش های روزنامه نگاری را نیز دربرمی گیرد، پرهیز نمود. با خود می اندیشم، در کنار همه ی بلاهایی که در این چهار دهه بسر مردم ایران و فرهنگ آن آمده، چنانچه کار در این زمینه نیز در همان راستا پیش برود، کم کم چشم مان به عبارت هایی چون «جونم برات بگه ...» («جانم برایت بگوید ...») در اینگونه نوشته ها و گزارش ها نیز روشن خواهد شد.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ شهریور ماه ۱۳۹۷

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!