«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ فروردین ۲۲, چهارشنبه

اینک که کار را کم و بیش به سرانجام رسانده ای با رویکردت همداستان نیستم

«به باور من، کاری که وی [نادان یابو] انجام می دهد، یک ندانمکاری است. من با رویکردش همداستان نیستم.» وی از «عزراییل» خواست تا با آتش بس همداستان شود؛ و افزود که هیچ بهانه ای برای خودداری از کمک های آدم دوستانه نیست. بگفته ی بایدن [بخوان: «پرزیدنت بادبادی»!]، «عزراییل باید از شش تا هشت هفته ی آینده، دسترسی همه سویه به همه ی خوراکی ها و داروهایی که به آن کشور فرستاده می شوند را فراهم کند.»*

دنباله ی گفته ها و ناگفته های «پرزیدنت بادبادی»:
اینک که کار را کم و بیش به سرانجام رسانده و بسیاری جاها را با خاک یکسان کرده ای با رویکردت که نشانه ای از آدم دوستی در آن نیست، همداستان نیستم؛ باید شش تا هشت هفته ی آینده نیز شکیبا باشی تا گرسنگی، کم آبی و جانوران تن آزارِی چون خودت که گویا از آغاز جنگ تاکنون بر شمارشان بسی افزوده شده، بازماندگان باز هم بیش تری از بمباران ها را از میان بردارند. بمب افکن ها کار خوبی کردند که آن ساختمان نیمه ساز را برجای نهادند تا سِتَبرای (حجم) کار انجام شده بهتر دیده شود (بنگرید به پرتور پیوست). با این همه به تو گوشزد می کنم که پندار پوچ شهرک سازی و جایگزینی یهودیان در آن باریکه جا را در سر نپروری و پرونده ای تازه برای خودت دست و پا نکنی! می دانی یا نمی دانی، چنانچه ابرهای تیره و تار باز هم بیش تر شده و به بارانی سیل آسا بینجامد، جای من و تو و همچنین دُردانه پسرم در کنج زندان خواهد بود؛ تازه اگر بخت با ما یار باشد ...

ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ فروردین ماه ۱۴۰۳

* گزیده ای از گفته های «پرزیدنت بادبادی» در یکی از رسانه های «یانکی» ها، برگرفته از گزارشی در «چوب دو سر گُه» به تاریخ  ۲۲ فروردین ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!