«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۳ فروردین ۲۹, چهارشنبه

یک نکته ی دیگر نیز با روشنی بیش تری خودمی نمایاند

یک نکته ی دیگر نیز با آنکه پیش تر نیز روشن بود با روشنی بیش تری خودمی نمایاند:
هم امپریالیست های «یانکی» و هم برادران شیر به شیر انگلیسی شان، هر دو با هم و بگمان بسیار همچنان با پشتیبانی همپالکی های آلمانی و فرانسوی و شغال های ریز و درشت اروپای باختری در چنان برآنشی (تصمیمی) همدست و همپای «عزراییل» هستند.* ناگفته نماند که در آفرینش چنین روز و روزگارِ تلخی، گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان نیز به شوندهای گوناگونی از آن میان بویژه زمینگیر شدن اختسادی و ناتوانی در پاسخگویی به خواست های همچنان برآورده نشده ی انقلاب شکوهمند توده ای مردم ایران که بهنگام خود کوبشی سنگین بر پیکر امپریالیست ها در ایران و سرزمین های پیرامون آن بود، خواه ناخواه دست داشته و دارند؛ کارکردشان از هر سویه که به آن نگریسته شود، همواره بزیان بهره وری های ملی ایران و بسود امپریالیست ها و دیگر نوکران و مزدورانش چون «عزراییل» و ترکیه بوده و به نابودی دستاوردهای نخستین آن انقلاب شکوهمند انجامیده که نیازمند روشنگری بیش تر نیست.     

مرگ بر همه تان که برای پایوری زیست انگلوارتان، جهان را بسوی نابودی می کشانید!

ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۳

* «دیوید کامرون»، وزیر کار و بار برونمرزی انگلیس که به «عزراییل» رهسپار شده، در گردهمایی خبرنگاران گفت، روشن است که «عزراییل» بر آن است که به یورش پهپادی و موشکی ایران پاسخ دهد؛ ولی او امیدوار است چنین کاری بگونه‌ای انجام شود که کمینه ترین افزایش تنش در پی داشته باشد.

گزیده ای برگرفته از گزارشی بزبانِ پارسی آمیخته به عربی از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» به تاریخ ۲۹ فروردین ماه ۱۴۰۳ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!