«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ مرداد ۲۷, جمعه

با روز و روزگار پیش آمده، جنگ سویه ای دیگر نیز یافته است

با روز و روزگار پیش آمده بدرازای چندین ماه گذشته، جنگ سویه ای دیگر نیز یافته است: رهایی سربازان آن سرزمین بخت برگشته از کام مرگ! سربازان بیگناهی که شمار بسیاری از آن ها بزور به پیشانی های جنگ فرستاده می شوند تا کام «یانکی» ها، انگلیسی ها، کشورهای شغال سرشت ریز و درشت اروپایی و دست نشاندگان شان در رژیمی پوشالی که همچنان نام بی هیچگونه آرش و مانش اوکراین را برای آن بکار می گیرند، شیرین تر شود.* مرگ بر همگی این تبهکاران که به این آسانی جان فرزندان مردم آن سرزمین بلا گرفته را به بازی مرگباری گرفته اند.

به پرتور این «بچه خوشگل امپریالیست ها» نیک بنگرید! بگمان بسیار، نازپرورده ای خوب خورده و خوابیده از خانواده ای پولدار است که کَکَش هم نمی گزد، روزانه ده ها، سدها و هزاران تن از سربازان بزور به کشتارگاه فرستاده شده، لت و پار شده و جان بدهند. برای او و دیگر سردمداران دولتی مزدور و پوشالی به اندازه ای بسنده، چیزهایی خوشایند فراهم است که اندیشه شان را با چنین رویدادهای ناگواری سرگرم نکنند.

از دید من، سردمداران ملی گرای روس نیز  در روز و روزگار ناگوار پیش آمده، کم تر گناهکار نیستند. آن ها با ندانمکاری های پی در پی خود هم به درازا کشیده شدن جنگی که می توانست بسیار زود فرجام یابد و دستکم رژیم دشت نشانده ی پوشالی را تار و مار نموده و به فرار وادارد، کمک نموده اند و هم با پیشبرد سیاست ملی گرایانه ی سردرگم خود به ملی گرایی در سوی دیگر پیشانی دامن زده اند؛ پیامد چنین سیاست پر از آزمون و خطایی همین است که می بینید: کشته شدن شمار بسیاری از سربازان در هر دو سوی پیشانی نبردی که جز برادرکشی بیش نیست از یکسو و در دام سیاست تبهکارانه ی امپریالیست ها گرفتار شدن که جنگ برای شان پیگیری زیست ننگین شان به بهای جان آدمیان است از سوی دیگر. به چنین سیاست سردرگمی باید هر چه زودتر پایان داد و بویژه روی این جستار کانونمند شد که چگونه همزمان با شتاب بخشیدن به جنگ با آماج تار و مار نمودن هر چه زودتر دولت پوشالی دست نشانده ی امپریالیست ها بتوان برادری و همزیستی آشتی آمیز میان توده های مردم در هر دو سوی پیشانی نبرد را به پیش برد و راه را از چاه نشان داد. گام نخست در این زمینه باید از سوی روسیه و بویژه سردمداران آن برداشته شود که خود در چاه ملی گرایی و پندارهای پوچ بازگشت به امپراتوری روسیه دست و پا می زند و باید از آن بیرون آید؛ این چالشی تنها از آن روسیه نیست که چالشی جهانی برای همه ی توده های رنجدیده ی جهان برای خرد کردن دندان امپریالیست ها و بستن دهان شغال های دنباله روی شان است.

 ب. الف. بزرگمهر   ۲۷ امرداد ماه ۱۴۰۲

* «دیمیتری کولبا»، وزیر پوشالی برونمرزی دولت دست نشانده ی امپریالیست ها گفت:
«اوکراین تا زمانی که روسیه را شکست ندهد به جنگ ابزارهای باخترزمین نیازمند خواهد بود ... تا زمانی که پیروز نشویم به جنگ ابزارهای بیشتری نیاز داریم.»

گزیده ای برگرفته از گزارشی شلخته در «چوب دو سر گُه»  ۲۶ امرداد ماه ۱۴۰۱ (با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!