«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۱ تیر ۲۲, چهارشنبه

گویند مرا چو گاد «یانکی» ...

به گزیده گزارش زیر اندکی باریک شوید! می بینید چگونه «یانکی» ها از زبان این الف بچه ی پررو* اروپایی ها را می ترسانند؟ این را نیز باید بیفزایم که کم و بیش همه ی آنچه تاکنون بر زبان این تلخک بی آبرو آمده، بازگویی خواست ها و بازتاب سیاستِ روسی پادِ (ضد روسیِ) «یانکی» ها و انگلیسی ها بوده که همچنان بر زبانِ مارگزیده ی این اَروسک کوکی می آید:
گویند مرا چو گاد «یانکی»
هذیان بزبان آوردن آموخت

دستم بگرفت و پابپا برد
تا شیوه ی خوب دادن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و داویدن آموخت

پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست، دارمش دوست

با دستبرد درخور در یکی از سروده های ایرج میرزا:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ تیر ماه ۱۴۰۱

* «ولودیمیر زلنسکی» [بخوان: بچه پرروی یهودی!]، مِهتَر‌جمهوری پوشالی اوکراین، گفت:
روسیه می‌تواند از اوکراین چون نُخته (نقطه) آغاز برای تاخت و تاز به دیگر کشورهای اروپایی بهره ببرد. او از باخترزمین خواستار پایوری (ضمانت) ‌های امنیتی شد که اوکراین با آنکه هموند «گروهبندی رزمی (بلوک نظامی) ناتو» برهبری «ایالات متحد» [بخوان:  «یانکی» ها!] نیست، بتواند برخوردار شود. بچه پرروی یهودی در میزگردی که از سوی «اکونومیست» برگزار شده بود، گفت:
«ما به سامانه ای از پایوری‌های امنیتی نیازمندیم که حتا زمانی که بخشی از گروهبندی («ائتلاف») نیستیم، کارآ باشد.» روسیه به قلمرو کشور ما چون (به عنوان) تکیه گاهی برای از آن خود نمودن (تصرف) سایر کشورهای اروپایی می نگرد. این بدان آرش است که پایوریِ امنیت اوکراین، اُستوانش (تامین) امنیتِ دیرزمان (بلندمدت) برای همه ی اروپاست.»

برگردان گزیده گزارشی برگرفته از «آرتی» به تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۴۰۱ به یاری «گوگل» (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!