«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ آبان ۲۶, دوشنبه

پرده ی پایانی نمایش

سكانس آخر اين فيلم
خيلی غم‌انگيز است
مرد كم می‌آورد
دست‌هايش را در كارخانه جا می‌گذارد
و زن هرچه شب را به روز می‌دوزد
صبح نمی شود
بچه ها
بايد بزرگ شوند
هرطور كه شده
پشت ميز و نيمكت‌ها
حروف را هجی كنند
تاريخ ادبيات بخوانند
و هيچ وقت نفهمند
ليلی همان مادرشان است
كه آينه هم
خطوط چهره‌اش را نمی‌شناسد

غزال مرادی

برگرفته از «تلگرام»   ۲۲ آبان ماه ۱۳۹۹ (برنام را از متن برگزیده و پارسی نویسی نموده ام.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!