«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۱۴, چهارشنبه

منطق از این بهتر؟!


آخوند قرائتی:
همانطور که شنا در استخر، نیاز به مربی و ناجی دارد، گذر از دنیا هم نیاز به کِشتی و ناخدا دارد!

حدیث داریم: «الدُّنیا بَحرٌ عَمیق» دنیا، دریایی ست عمیق و پر تلاطم!

با کدام منطق بپذیریم که خدا شناگرانِ ناآشنا را در این دریای پرخطر به حال خودشان رها می کند؟!

امام یعنی رهبر؛ رهبری که دستمان را می گیرد و تا مطلوب میرساند. مطلوب، همان حکومت واحد زیبای الهی ست؛ و او بیش از ۱۴۰۰ سال است که چشمش به دستان ماست که دستمان را بگذاریم توی دستانش ...

راستی چرا اینقدر در روایات تاکید شده که «در دوران غیبت، دعای غریق بخوانید»؟!

مگر خطر غرق شدن، ما را تهدید میکند؟! « الدُّنیا بَحرٌ عَمیق»!

«اصول عقائد»، قرائتی، ص۳۸۱

از «گوگل پلاس» با ویرایش درخور بویژه در نشانه گذاری ها از اینجانب؛ برنام نیز از آنِ من است.    ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!