«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۳ آبان ۲۳, جمعه

... چو پرچم ها که از باد سحرگاهان به سر دارید


عزت اله باقری کارگر بافنده نساجی اصفهان و بزرگ کوشنده کارگری شورای متحده کارگران و زحمتکشان اصفهان در دهه سی درگذشت.

شما ای قله های سرکش و خاموش
که پیشانی به تندرهای سهم انگیز می سایید
که بر ایوان شب دارید چشم انداز رویایی
که سیمین پایه های روز زرین را به روی شانه می کوبید
که ابر آتشین را در پناه خویش می گیرید
غرور و سربلندی هم شما را باد
امیدم را برافرازید
چو پرچم ها که از باد سحرگاهان به سر دارید
غرورم را نگه دارید
به سان آن پلنگانی که در کوه و کمر دارید  

عزت اله باقری کارگر بافنده نساجی اصفهان و بزرگ کوشنده کارگری شورای متحده کارگران و زحمتکشان اصفهان در دهه سی، در عین ناباوری در آمریکا در گذشت.

عزت اله باقری، روستا زاده ای که با رنج و تلاش به یادگیری آرمان های کارگری روی آورده بود، اولین کارگری شد که به نمایندگی از شورای متحده مرکزی کارگران و زحمتکشان ایران به نشست سالیانه فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری در سال ۱۳۳۲ اعزام گردید. پس از بازگشت به ایران سه سال مخفیانه فعالیت کرد. پس از دستگیری، در زندان ساواک اصفهان، توسط سیاحتگر شکنجه گر شاهنشاهی، شکنجه شد.

عزت اله باقری تا نفس در سینه داشت برای کوشش های کارگریش اهمیت خاصی قایل بود. او حتا دعوت شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم ضدکارگری شاه در سال ۱۳۵۷ را برای همکاری قبول نکرد. او همیشه احترام آموزگارانی که به او درس انسان دوستی و حفظ شخصیت کارگری را آموزش داده بودند، پاس داشت و اهمیت آن آموزگاران را در هر موقعیتی یادآور شد. در دورانی که پشت کردن به آرمانهای کارگری، برای بخشی از به اصطلاح روشنفکران از نان شب واجب تر شده بود و کاسبکارانی از این آب گل آلود ماهی های گندیده ای را به بازار نشر ایران هدایت می کردند، او در کتاب «از وانا تا وین» با وجود پرسشگری ضدکارگری، نشان داد که آموزش های کارگری را به خوبی فرا گرفته و در خون او جاریست.

متاسفانه مرگ به این کارگر با شرف مهلت نداد تا به قولی که به سندیکای کارگران فلزکارمکانیک برای مصاحبه ای کارگری پس از بازگشت از سفر داده بود، عمل کند. تلاش های او در «شورای متحده کارگران و زحمتکشان اصفهان» و تاریخ جنبش کارگری ایران، ستودنی و جاودان است .نام او همچون رضا روستا، علی امید، حسین سمنانی، هدایت اله معلم از تاریخ جنبش کارگری ایران نازدودنی است.

مام وطن منتظر در آغوش کشیدن یکی دیگر از فرزندان خلف جنبش کارگری ایران، عزت اله باقری است؛ تا آن روز

«سندیکای کارگران فلزکارمکانیک»        ۲۱ آبان ماه ۹۳


این نوشته از سوی اینجانب، بویژه در نشانه گذاری ها اندکی ویرایش شده است. برنام را از متن آن برگزیده ام.    ب. الف. بزرگمهر
  

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!