«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ آبان ۷, یکشنبه

پاس و سپاسی جانانه او را شاید!

پوران ناظمی، کنشگر مدنی، در یک آواپوشه (فایل صوتی) با فراخواندن (مخاطب قرار دادن) «حفاظت قوه‌ی [جان ننه شان] قضائیه»، دادستان کرمان و جیرفت، «حفاظت اطلاعات سپاه و نیروی انتظامی» و «وزارت اطلاعات» می‌گوید:
«تا وختی وکلای منتخب نتوانند در تمام مراحل بازجویی‌ حضور داشته باشند و تا وختی دادگاه‌ها با حضور هیأت منصفه برگزار نشود، نافرمانی مدنی تنها شیوه‌ی اعتراض من است.»

بتازگی (اخیرا) «شاخه ی نخست (شعبه‌ی اول) دادگاه انقلاب جیرفت»، پرونده‌ای برای بانو پوران ناظمی سر هم بندی کرده و با دروغ بستن هایی سنگین از آن میان، «اهانت به مقدسات اسلام»، «اقدام مسلحانه علیه جمهوری اسلامی»، «محاربه» و  «افساد فی‌الارض» وی را بزهکار (متهم) شناخته است

بانو پوران ناظمی [که پاس و سپاسی جانانه از سوی هر ایرانی بزرگمنشی او راشاید!] در بخشی از این آواپوشه، در واکنش به آن دروغ بستن ها می‌گوید:
«من نه تنها از شما درخواست تخفیف مجازات ندارم، بلکه در پیشگاه ملت ایران درخواست می‌کنم، اگر فعالیت مدنی و الزام به رعایت حقوق بشر جنایت است، اگر اقدام مسلحانه داشته‌ام، اگر توهین به اسلام کرده‌ام با ارائه‌ی سند محاکمه شوم.» و در پایان، «ورود وکلای مستقل در پرونده، ارائه‌ی دلیل مستند بر این اتهامات و محاکمه‌ی عادلانه با حضور هیأت منصفه» را تنها درخواست خود می داند.

برگرفته از «تلگرام»   ششم آبان ماه ۱۴۰۲ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از اینجانب؛ افزوده های درون [ ] و برچسته نمایی های بوم نیز از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

ویدئوی پیوست: پاس و سپاسی جانانه او را شاید

شوربختانه تارنگاشتم گنجایش بارگیری این ویدئوی ارزنده و گواهمند را نداشت. آن را می توانید از آن میان، در نشانی«تلگرام» BehzadBozorgmehr@ بیابید.


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!