«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ مهر ۱۱, سه‌شنبه

سخنان بی آلایشِ کهنه سربازی بازنشسته که خنده بر لبانت می نشانَد

سخنان ساده و بی آلایشِ کهنه سربازی بازنشسته درباره ی تانک های آبرامز «یانکی» ها که خنده بر لبانت می نشانَد و چنانچه چکیده ای به همان بی آلایشی بزبانی خودمانی تر از آن بدست دهی، چیزی در این مایه از آب درمی آید:
پرخور است؛ ولی جز گاز و گوز بازدهی چندانی ندارد. اگر در گل و لای نیز گیر کند، بیرون کشیدن تنه ی لشش، کار حضرت فیل خواهد بود و هزینه ی گزافی روی دست گاگول هایی که آن را خریده اند، خواهد نهاد.

ب. الف. بزرگمهر   ۱۱ مهر ماه ۱۴۰۲ 

***

 سرباز بازنشسته «یانکی» ها: تانک آبرامز مانند یک آمریکایی پشت میز خوراک خوری است

«استانیسلاو کراپیونیک»، کهنه سرباز بازنشسته ی ارتش «یانکی» ها می گوید که «آبرامز» یک تانک کم و بیش ویژه است که اوکراین امید بسیاری به دریافت آن ها داشت و دست بالا ده تانک بدست آورد. با اینهمه، اگر «آبرامز» یک تانک بیمانند، ۱۰ یا ۲۰ تانک چیزی را در میدان جنگ دگر نمی کرد. زمانی که بارش های شدید در اوکراین بیاغازد، این تانک ها دیگر در میدان آمد و شد نخواهند داشت. آن ها مانند همه ی تانک های باختری، چرخ غرغره های کم و بیش باریکی دارند و به آسانی در گل و لای فرو می روند؛ ولی دشواری بنیادین، بازسازی و نگهداری آن ها خواهد بود. این یک دستگاه کم و بیش ویژه باموتور توربین گازی است و بگونه ای گذرا بازسازی شدنی نیست؛ به مکانیک هواپیمایی برای جدا کردن، پاکیزه کردن موتور آن نیازمند است که خود یک کارگاه، ابزارهای ویژه و ویژه کارانی می خواهد که برای کار بر روی چنین موتورهایی آموزش دیده اند. افزون بر این، تانک سوخت می خورد؛ من می گویم، مانند یک آمریکایی در بوفه خوراک خوری است؛ دو هزار لیتر سوخت هواپیمایی می خورد و بدرازای کنش های جنگی، دو تا سه بار نیاز به سوختگیری دارد؛ آنگونه که گفته می شود، اگر با یک «تانک آبرامز» در جنگید، پیش از هر جایی باید اندوختگاه (مخزن) های سوخت آن را بزنید و این آسیب پذیرترین نُخته ی آن است.

بنیاد داده ها برگرفته از «چوب دو سر گُه» به تاریخ ۱۱ مهر ماه ۱۴۰۲ با ویرایش، پارسی و فشرده نویسی درخور از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!