«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۲ مهر ۱۶, یکشنبه

گامی بزرگ بسوی برده داری نوین در کالبدی رنگ و روباخته از سرمایه داری

گامی بزرگ بسوی برده داری نوین در کالبدی رنگ و روباخته از سرمایه داری زمینگیر شده ای که گرچه در جای جای جهان ناگزیر به واپس نشستن است، در میهن نگونبخت مان به بهای رنج و خون کارگران و زحمتکشان، جانی تازه تر می یابد.*

با خود می اندیشم، کم و کاستی از کجاست؟ از کارگران؟ بیگمان نه! طبقه کارگر میهن مان و زحمتکشان پیرامون آن، آزمون دلاورانه و جانفشانانه ای تاکنون از خود نشان داده اند؛ نمونه ای درخشان از آن، کوشش پیگیر و گام بگام بهتر سازمان داده شده ی کارگران «نیشکر هفت  تپه» برای دستیابی به هوده ی خود بود که به هیچ رو، آنگونه که رژیم دزدان اسلام پیشه خواستار آن بود، در چارچوب رستایی در جا نزد و آمادگی خود برای به انجام رساندن کاریاهایی بزرگ تر را نیز به نمایش نهاد و از همین رو از برجستگی جهانی برخوردار شد. در دیگر ساختارهای کارگری بزرگ نیز کم و بیش همینگونه بود. بنابراین، این کم و کاستی از کجا ریشه می گیرد که کار را به اینجا رسانده که با گام بتازگی برداشته شده، «قانون کار» در کردار به هیچ گرفته شده و ناپدید می شود؟ کم و کاستی هایی که بسی بیش از آنکه از خود طبقه کارگر سرچشمه گرفته باشد، ریشه در سازمان های نامور به «سیاسی» دارد که رهبران شان گاه هِر را از بِر بازنمی شناسند و بیش ترشان الف بچه هایی پررو و گنده گوزِ برخاسته از لایه های هازمانی میانی و میان به بالای ایرانند؛ الف بچه هایی که هر اندازه داو رهبری طبقه کارگر را بیش تر فریاد کنند و در همایش ها و نمایش های خود بخورد جربان های کژدیسه شده ای از ژاد «اُروکمونیستی» داده و خود را نماینده ی کارگران میهن مان جا بزنند، بیش تر آبروی داشته یا نداشته ی خود را برباد می دهند؛ زیرا همه بچشم خود دیده و می بینند که هیچکدام شان کوچک ترین گامی بسود طبقه ای که داو رهبری آن را سر می دهند، برنداشته اند که بتوانند حتا گوشه ای از آن را برُخ روشنفکران چُس مرده ای از ژاد خود بکشند. آن ها تنها به بازگویی های پی در پیِ آرنگ های دربرگیرنده ای چون بایستگی سازمانیابی طبقه کارگر که پیشتازانِ کارگری ایران آن را بهتر از همه ی آن ها می دانند و در کردار نیز بکار گرفته و می گیرند، بسنده نموده و سخنی بیش از آن ندارند. این را دیگر نمی توان تنها کم و کاستی بشمار آورد که بیش از آن، کوتاهی است و باری دیگر، سخن انقلابی فرزانه، «و. ای. لنین» را سبز می کند که گفته بود:
«بهترین برنامه ها بدون داشتن سازمانی رزمنده و درخور جز سخنان زیبا نیست (نقل به مضمون)»**

ب. الف. بزرگمهر   ۱۶ مهر ماه ۱۴۰۲

* میخ دیگری بر تابوت قانون کار

اینبار شاهکار کمیسیون تلفیق برنامه هفتم مجلس برای کارگران!

مطابق آنچه تحت عنوان گزارش نهایی کمیسیون تلفیق برنامه هفتم توسعه، در بند ۲ الحاقی به ماده ۶ لایحه و نیز ماده الحاقی۱۶ انتهای لایحه(تکرار حکم) متن ذیل گنجانده شده است:
«به منظور ترویج نظام استاد شاگردی و ارتقا مهارت آموزی، بنگاه‌ها و اصناف دارای ۴ نفر شاغل بیمه شده در پایان شهریور ۱۴۰۲ ، تا حداکثر ۴ نفر را با پرداخت دستمزد توافقی و بدون الزام به پرداخت حق بیمه بیکاری و بازنشستگی صرفاً با پرداخت حق بیمه درمان و از کار افتادگی به کارگیری نمایند.»

بوم و ویدئوی پیوست، برگرفته از «تلگرام»  ۱۶ مهر ماه ۱۴۰۲

** برگرفته از نوشتار «نکته هایی برای بازنگری و بهبود ꞌطرح برنامه نوین حزب توده ایرانꞌ«  ب. الف. بزرگمهر   سوم شهریور ماه ۱۳۹۰

https://www.behzadbozorgmehr.com/2011/08/blog-post_25.html

ویدئوی پیوست: گامی بزرگ بسوی برده داری نوین در کالبدی رنگ و روباخته از سرمایه داری



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!