«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ آبان ۲۹, شنبه

تنها ابروهایش را می پسندم

کَاَنَّهُ چندان چنگی به دل نمی زند؛ تنها ابروهایش را می پسندم. به تُجّار عزیز بگویید، چنانچه می خواهند از اینا وارد کنند بجای آن کلاه نمدی چوپانی، چیزی شبیه مَقنَعه سپارش بدهند که روی سینه هایِ آدمک های زن نما را هم بپوشاند؛ اینجوری هم خوشایند برادران ماست و خود را بیش تر در خانه احساس می کنند و هم برخی شان که گاه گداری زیرِ آبی می روند، چیزی برانگیزاننده نمی یابند که خدای نکرده بخواهند انگولکی برسانند. برخی از این برادران بِلانسبت خودمان به اندازه ای خنگ و بی بصیرت اند که به ذهن شان نمی رسد این آدمک ها مانند فرشتگان عرش الهی فاقد هرگونه سوراخ اند و کَاَنَّهُ ممکن است از روی کنجکاوی آبروریزی کنند و گَزَک دست دشمن بدهند. البته اینا مسائل جزئی است.

از زبان «کیر خر نظامِ خرموش پرور»:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ آبان ماه ۱۴۰۰

زیرنویس پرتور:

پادوی آدمواره در چاشتخانه ای در یکی از کشورهای عربی

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!