«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۰ آبان ۲۲, شنبه

خودمان هم روز و روزگار خوبی نداریم و کم مانده غَش کنیم

«دبیرکل ꞌسازمان [نامور] به ملت های یگانهꞌ در تازه ترین سخنان خود (سخنان اخیر) خود هشدار داد که آماج «جامعه جهانی» برای کرانمند نمودن (محدود کردن) اندازه ی افزایش دمای زمین به ۱.۵ درجه سانتیگراد، در بیهوشی است.»* راستش، خودمان هم روز و روزگار خوبی نداریم و کم مانده غَش کنیم. این پرتور هم که در همین همایش و نمایش تازه ی آب و هوا گرفته شده، بخوبی گواه آن است؛ از آن بانو که شبکاری داشته و بزور چشمانش را باز نگه داشته و آن مردک که به جایی میخ شده و روشن نیست برای چه زنده است تا خودِ من که از شرمساری سرم را پایین انداخته ام. از همه بدتر، «کُسخل میرزای جامعه جهانی» که چند سخنرانی پشت سر هم در خواب بود و تنها خُرناس های هر از گاهی اش، این خوبی را داشت که چرت مان را پاره کند؛ وگرنه، سر تا پا آبروریزی می شد.

از زبان سوسمار پرتغالی:  ب. الف. بزرگمهر   ۲۲ آبان ماه ۱۴۰۰

* برگرفته از «ایسنا»  ۲۱ آبان ماه ۱۴۰۰ (با ویرایش، پارسی و پاکیزه نویسی درخور از اینجانب: ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!