«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ مرداد ۱۲, شنبه

آیا همه ی حقیقت بر زبان آمده است؟! ـ بازانتشار

آسوشیتدپرس: ایران به حدود نیمی از درآمد نفتی خود دسترسی ندارد

خبرگزاری آسوشیتدپرس به نقل از یک مقام ارشد در دولت ایالات متحده نوشت که ایران در نتیجه تحریم‌های بین‌المللی به حدود نیمی از درآمد نفتی خود دسترسی ندارد و این پول در حساب‌هایی خارج از کشور انباشته شده است.

بر اساس این گزارش که روز جمعه، هشت شهریور، منتشر شد، برآوردهای دولت آمریکا نشان می‌دهد ایران در نیمه نخست سال جاری میلادی ناگزیر شده است ماهانه از حدود یک و نیم میلیارد دلار درآمد نفتی خود چشم‌پوشی کند، در حالی که میانگین درآمد کل نفتی آن در هر ماه ۳/۴ میلیارد دلار بوده است.

به عبارتی تحریم‌های بین‌المللی باعث شده است که ایران نتواند ۴۴ درصد درآمد نفتی خود را به داخل کشور انتقال دهد و این مبالغ در حساب‌های بانکی خارجی جمع شده است.

آسوشیتدپرس می‌نویسد، چنین آماری گویای آن است که موج جدید تحریم‌ها که از ماه فوریه اجرا شده است، وضعیت اقتصادی ایران را دشوارتر ساخته است.

در حقیقت، ایالات متحده امیدوار است که با وارد آوردن چنین فشاری ایران را مجبور به مصالحه بر سر برنامه اتمی خود کند، برنامه‌ای که غرب نسبت به ماهیت آن مشکوک است و گمان می‌کند که با هدف دستیابی به سلاح هسته‌ای دنبال می‌شود.

این گزارش می‌گوید، دولت آمریکا اطلاعات خود درباره درآمدهای نفتی ایران و میزان دسترسی تهران به آن را از آمار گمرکات کشورهای واردکننده نفت ایران به دست آورده است.

این کشورها ناگزیر شده‌اند به‌ خاطر تحریم‌ها واردات نفت از ایران را کاهش دهند و در عین حال نمی‌توانند پول نفتی را که خریداری کرده‌اند به تهران بپردازند، چرا که در غیر این صورت امکان بهره‌وری از نظام اقتصادی ایالات متحده را نخواهند داشت.

در همین زمینه گاربیس ایرادیان، از معاونان موسسه تحقیقاتی اقتصاد بین‌المللی، به آسوشیتدپرس می‌گوید، علی‌رغم موج تحریم‌ها، ایران همچنان از مازاد تجارت بهره‌مند است، اما روند این مازاد تجارت از سال ۲۰۱۱ تاکنون به‌ طور یکنواخت کاهش یافته  و اکنون نیز بلوکه شدن درآمد نفتی ایران در خارج از کشور می‌تواند آن‌ چه را که از مازاد تجارت باقی مانده است، بی‌فایده کند.

وی افزود: «این تحولی بزرگ است. اگر آنها نتوانند به این درآمد دسترسی داشته باشند، با سختی مضاعفی مواجه خواهند شد که در صورت ادامه آن، ناگزیر از تحمل مشقت و رنج می‌شوند

ایران تا پایان سال ۲۰۱۱ روزانه حدود دو و نیم میلیون بشکه نفت صادر می‌کرد که اکنون گفته می‌شود این میزان صادرات به یک میلیون بشکه در روز کاهش یافته است.

گزارش سازمان اوپک نیز حاکی از کاهش شدید صادرات نفت ایران است، به‌ طوری که ایران در این سازمان از جایگاه دوم به پنجم سقوط کرده است.

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا»  هشتم شهریور ماه ۱۳۹۲

عنوان گزارش از اینجانب است.    ب. الف. بزرگمهر

پی نوشت:

از دید من، گزارش بالا با همه ی درستی آن، یک کاستی بزرگ دربردارد. نمودها و نشانه های بسیاری، بویژه پس از زیر پا نهادن اصل ۴۴ قانون اساسی در شکل نخستین آن در دست است ـ و من پیش از روشن شدن گند و گه کاری تازه روی آب آمده ی فروش قاچاق نفت از سوی بابک زنجانی بارها در نوشتارهای گوناگونی به این نکته اشاره نموده بودم ـ که بخشی از درآمدهای نفتی ایران به شکل های گوناگون از درآمد عمومی دزدیده شده و به جیب سوداگرانی که گاه یکشبه میلیاردر شده اند، سرازیر شده است. شاید این شیوه دزدی و حراج نفت ایران که در گذشته ای دورتر نیز نشانه هایی از آن دیده شده بود و نفت کشورمان تا رسیدن به پایانه های نفتی حتا چند دست روی اقیانوس دست به دست می شد، یکی از بزرگ ترین بازی های برد ـ برد کشورهای امپریالیستی از یکسو و باندهای بزرگ حاکمیت تبهکار و ایران بربادده کشورمان باشد که از این راه سودهای هنگفتی به جیب زده و می زنند؛ روشن است که سود سترگ در این میان به کیسه ی انحصارات بزرگ نفتی رفته می رود و به همین دلیل، چنین چپاولگری بزرگی با دقت بسیار پرده پوشی شده و در رسانه های امپریالیستی بازتاب نمی یابد.

چنین به دیده می آید که گزارش بالا، به گمان بسیار دانسته و آگاهانه، این سویه ی مهم از جستار را نادیده می گیرد.

ب. الف. بزرگمهر    هشتم شهریور ماه ۱۳۹۲


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!