«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ مرداد ۱۴, دوشنبه

بخت با شما یار بود که آن ها خفه نشدند

برای فرهاد شیخی و دیگر بازخواست شدگان همپایی و هماوایی در روز جهانی کارگر

بعله! همان هنگام که خیابان را بلرزه درآورده و پای می کوبیدی، چند خرموش از ترس، خوراک به گلوی شان پرید و نزدیک به خفگی بودند که بحمدلله بخیر گدشت؛ وگرنه، اتهام جنابعالی از این هم بالاتر بود. در نظام مقدس ما به کشتن دادنِ خرموش، یکی از بزرگ ترین گناهان و شاید «گناه کبیره» بشمار می آید. بخت با شما یار بود که آن ها خفه نشدند.* شما نمی فهمید که ایجاد مزاحمت برای خرموش در هنگام صرف خوراک، یکی از بیم برانگیزترین مزاحمت هاست؛ زیرا در آن دَم، تنها دندان ها و دستگاه گوارشِ خرموش کار می کند و می دانید که کمابیش هیچ خرموشی نمی تواند دو کار را همزمان با یکدیگر انجام دهد. خرموش در حال جویدن، نمی تواند همزمان به این بیندیشد که چند جوان بالای سرش پای می کوبند و جایی برای نگرانی نیست. برای همین، هر مزاحمتی، تشویش وی را در پی دارد و مُخِلِّ نظم و آسایش عمومی است.

ب. الف. بزرگمهر  ۱۴ اَمرداد ماه ۱۳۹۸

* با بستن دروغِ «اخلال در نظم و آسایش عمومی» به فرهاد شیخی از هموندانِ «اتحادیه آزاد کارگران ایران»، وی بازخواست (محاکمه) شد.

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!