«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ مرداد ۲۱, دوشنبه

تازه فهمیدم چرا بانک ها واسه رقم های بزرگ ضامن نمی گیرن ...

چندی پیش که رفتم وام بگیرم، مسوولش گفت به ازای هر پنج میلیون تومن یه ضامن باید بیاری!

با خودم حساب کردم دیدم اون آقای عزیز که ۶۵ هزار میلیارد تومن وام گرفته، سیزده میلیون ضامن نیاز داره! خُب، این تعداد کارمند در کشور ما نیست. بنابراین برای تکمیل کادر ضامن هاش باید از کارمندهای کشورهای افغانستان، پاکستان، سوریه، عراق و تاجیکستان کمک بگیره. بعد حساب کردم دیدم اگه بانک بخواد برای این ضامن ها پرونده تشکیل بده، هر ضامن اگه مدارک و فرمهاش 10 صفحه بشه، کل صفحات پرونده ش میشه ۱۳۰ میلیون صفحه کاغذ «آ۴» که برای بایگانی این تعداد پرونده و کاغذ نیاز به یک مجتمع چند طبقه ست. خداییش، خیلی دلم بحال بانک سوخت. تازه فهمیدم چرا بانک ها واسه رقم های بزرگ ضامن نمی گیرن ... (از تلگرام «صدای معلم»)

برگرفته از «تلگرام اتحادیه آزاد کارگران ایران»  ۲۰ اَمرداد ماه ۱۳۹۸

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!