«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۸ مرداد ۲۸, دوشنبه

ما که نباید به مال و منال هم چشم بدوزیم ...

برادر دینی! به اندازه ای سخن چینی کردی که ناچار شدم چوب را بلند کنم؛ ما که نباید به مال و منال هم چشم بدوزیم. وضع شما هم که بحمدلله خوب است. علِی ایُّحال، اگر دل تان خواست، بفرمایید اکبر آقا که خزانه الاسرار ما بود و انشاء الله همچنان خواهد بود را آزاد کنند تا وی را برای راست و ریس کردن کارها پیش شما بفرستیم. او دیگر بدرد ما نمی خورد؛ ولی بدرد جناب یزدی خواهد خورد؛ علی الخصوص از این جهت که فارسی اش خوب است و به جنابعالی که در برزخ میان فارسی و عربی دست و پا می زنی، کمک خواهد نمود تا به جهنم لِسان فارسی بازگردی و فکر بیهوده ی دستیابی به جَنَّت لِسان عربی را از سر بیرون کنی! فکر می کنی تنها شما بلدی بی ادبی بکنی؟! زهی خیال باطل!

دامت اضافاته!  صادق الآملی المُعاوِد

از زبان «گربه مرتضا علی نظام» به آن ملعون، لعنت الله علیه:  ب. الف. بزرگمهر  ۲۸ اَمرداد ماه ۱۳۹۸

***

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به سخنان آیت الله یزدی با انتشار بیانیه ای نوشت:
من بنا نداشتم راجع به وضعیت شما در شورای نگهبان چیزی در علن بگویم؛ اما سخنان شما مرا ملزم می کند.

بنا نداشتم با توجه به گرفتاری های مختلف مردم و کشور، نسبت به این حرکات، پاسخی دهم. ولکن اکنون احساس می کنم بازی های صدا و سیما و برخی نهاد های دیگر به نقطه ای رسیده است که سکوت در مقابل آن جایز نیست و البته در موقع مناسب به تفصیل در مورد ابعاد آن صحبت خواهم کرد ... اکنون می بینم این سکوت ها نه فقط اسباب تنبه حضرتعالی نشده، بلکه پیش تر هم رفته اید و مطالب خلاف واقع و توهین های دیگری هم بر آن افزوده اید.

... جناب آقای یزدی، چرا به این وضعیت افتاده اید؟ در یک پاراگراف که از شما نقل کرده اند، خوبست که چند تا خلاف واقع گفته باشید و چند تا توهین؟ !

گفته اید:
“فلانی می گوید اگر این کار را نکنید نجف می روم ! خوب بروید. آیا با رفتن شما قم به هم می خورد؟ شما در قم بودنتان هم خیلی موّثر نبود، چه رسد که نجف بروید. رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده دستگیر می شود، بعد اعتراض می کنید که چرا گرفتید؟! به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختید! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی؟
...
جناب یزدی، بنده طلبه ای بیش نیستم و هیچگاه ادعا نکرده ام که وجودم چه در قم و چه در هر جای دیگری،” خیلی موثر “است. گرچه شخصیت هایی همچون مقام معظم رهبری و برخی مراجع بزرگوار، بارها و بارها در مورد این فقیر کلماتی بکار برده اند که از نقل آنها استحیا می کنم، چون خود را لایق آنها نمی دانم. تاثیر بنده همین است که هست: سالیانی برای عده ای در حوزه و دانشگاه تدریس کرده ام، آثاری را هم پدید آورده ام. میزان تاثیر آن هم در حد خود، یک امر واقعی است، نه با خواست بنده بیشتر می شود و نه با توهین و تحقیر شما کمتر. اما شما در عرصه تحقیق و پژوهش های علمی چه کرده اید؟

آیا جز با صدای بلند و داد و قال، به مسئولین و بزرگان توهین کردن و افترا زدن و تحقیر کردن، کار دیگری هم کرده اید؟ ... کافی است کسی نیم نگاهی به مکتوبات شما ذیل ” کتاب القضاء ” مرحوم سید صاحب عروه، بیندازد تا میزان اثر شما در حوزه معلوم شود و معلوم شود حد تحصیلات جنابعالی و استفراغ وسعتان درباب استنباط احکام. متاسفانه ظاهراً حتی توجه نکرده اید که ” کتاب القضاء”سید (برخلاف جلد اول عروه) کتاب استدلالی است، چقدر آنرا تخریب کرده اید. ایکاش شما صرفاً آنرا ترجمه می کردید که اقلاً خواننده بداند با سخنان چه کسی روبروست.
...
البته اینگونه مشکلات از ناحیه جنابعالی در شورای نگهبان کم نیست. ما از شما فهم کلمات محقق نائینی و محقق عراقی و محقق اصفهانی را نمی خواهیم که انتظارش بی مورد است! اما دقت در همین عبارت های فارسی قوانین مصوب مجلس و دقت در بررسی خلاف قانون و یا خلاف شرع بودن آنها انتظار به حقی است که متاسفانه گاه این هم مفقود است. چه کنیم، أشکو بثّی و حزنی الی الله.

... گفته اید ” رئیس دفتری که ۱۰ سال، جای مهمی را اداره کرده و دستگیر می شود، بعد اعتراض می کند که چرا گرفتید.

... سخن بر سر فضا سازی های رسانه ای است. همه این فضا سازی ها نشان از آن دارد که یک پروژه بزرگتری در پس این القائات نهفته است و آن تخریب اینجانب و شاید هم تخریب های دیگر. مساله همین است. و الا بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات مجموعه ای از معاونان، قائم مقامان و آقازاده های مسئولان و شخصیت هاست و ظاهراً امروز هم هزینه ایستادگی در رسیدگی به آنها را می پردازم.
...
... گفته اید ” به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساختند! آیا ارث پدرت بود، از کجا آوردی ساختی؟“

استناد دادن ساختمان مدرسه به این جانب خلاف واقع است. مدرسه علمیه ولی عصر وقف است. واقف آن هم مرحوم والد ما، آیت ا… العظمی میرزا هاشم آملی قد سره بود (که انشاء ا… نمی فرمایید مگر ارث پدرش بود!) متولی این وقف هم امروز، بنده نیستم. فقط بجهت اینکه امور مدرسه زمین نماند، وکالتی به بنده داده اند...

حالا جناب آقای یزدی بفرمایید استناد ساخت این مدرسه به بنده چیست؟ می فرمایید ” از کجا آوردی ساختی ” آقای عزیز اول استناد ساخت مدرسه به بنده را ثابت کن، بعد بپرس از کجا آوردی.

با لحنی بی ادبانه گفته اید ” آیا ارث پدرت بود”، می گویم نخیر ارث پدرم نبود! مگر اینهمه مدارس دیگر در قم و سطح کشور ساخته می شود ارث پدرشان است؟ مگر همین ساختمان هایی که حضرتعالی از آنها استفاده می کنید، از ارث پدرتان ساخته شده است؟ آخر این چه فهمی است و چه استدلالی؟!

گفته اید ” به اسم مدرسه علمیه، کاخ ساخته اند”. آخر چرا خلاف می گویید: شما یکبار هم که داخل آنرا ملاحظه نکرده اید، چرا نشر اکاذیب می کنید. اگر مقصودتان ظاهر آن است، همین ساختمان هایی که شما از آن استفاده می کردید هم همینطور بود: ساختمان مرکز تحقیقات دبیرخانه خبرگان که با لطایف الحیل از دست مسئولین آن وقت درآوردید و به عنوان نائب رئیس مجلس خبرگان محل کار خود قرار دادید...

... گویی روزتان به شب نمی رسد اگر تعریضی، توهینی و افترایی نداشته باشید. گفته بودید با آمدن آقای رئیسی قوه قضائیه بحمد الله از رکود خارج شد و دیگر مردم امیدوارند که پرونده ها پنج سال طول نکشد.

در طول این ده سال قریب شش هزار قاضی جذب دستگاه قضایی شده و در نتیجه عدد قضات به بیش از یازده هزار نفر رسیده، در حالی که کل آنها قبلاً قریب هفت هزار نفر بودند. این رکود است؟!

فاعتبرو یا اولی الابصار. والحمد لله رب العالمین.

صادق آملی لاریجانی      ۹۸/۰۵/۲۶

برگرفته از «کاوش»  ۲۷ اَمرداد ماه ۱۳۹۸

گزیده ای از پاسخ بس حکیمانه و شُسته رُفته ی «گربه مرتضا علی نظام» به آن ملعون، لعنت الله علیه
(دانسته از ویرایش و پارسی نویسی آن خودداری ورزیدم. برجسته نمایی های متن، همه جا از آنِ من است.  ب. الف. بزرگمهر)

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!