«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ بهمن ۳, سه‌شنبه

من لام تا کام هیچ نگفتم؛ اینگونه برای همه بهتر است

«جف سشنز»، دادستان کل آمریکا، در نشستی با حضور گروه بررسی دخالت احتمالی روسیه در گزینش ریاست‌جمهوری «ایالات متحد» [بخوان: «یانکی» ها!] حضور یافت و به مدت چند ساعت مورد پرسش قرار گرفت. این نخستین بار است که گروه بررسی یاد شده که زیر نظر «رابرت مولر» [بگمان بسیار، نوه نتیجه ی آن مولر نامدار در دستگاه گشتاپوی آلمان نازی!]، رییس پیشین «اف‌بی‌آی» و «بازرس ویژه» اداره می‌شود با یکی از هموندان دولت «دونالد ترامپ» دیدار داشته است. «جف سشنز» در جریان گزینش ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۶ «ایالات متحد» به عنوانِ مشاور «دونالد ترامپ» در گروهبندی وی کنش داشت. آقای ترامپ پس از پیروزی در آن گزینش، «سشنز» را به عنوان دادستان کل آمریکا گماشت.

برگرفته از تارنگاشت دروغپردازِ و بی هیچگونه مسوولیتِ اخلاقیِ وابسته به وزارت امور خارجی یانکی ها: «رادیو فردا» سوم بهمن ماه ۱۳۹۶ (با ویرایش، پارسی و بازنویسی درخور از سوی اینجانب؛ افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است.   ب. الف. بزرگمهر)
  
از زبان این گربه وحشی:
دم و دستگاه شگرف و شگفتی شده است. پیش ترها اینجا بیش تر به خوکدانی می مانست؛ ولی هم اکنون کمابیش همه جور جَک و جانوری در پیرامونت می یابی و کار و رفتار با هر کدام از آن ها بگونه ای دیگر است؛ حتا پای خرس های روسی هم به اینجا باز شده و سخت باید مراقب رفتار و کارهای خودت باشی که با هیچکدام شان درگیر نشوی و برای خودت دردِ سر درست نکنی. من که خودم دادستان کل این کشورم، ناچارم هر چیزی را خوب سبک سنگین کنم تا مبادا برای خودم پرونده ای ساخته و پرداخته شود. خوب! حسابِ کار دادستانی هم بخودی خود، روشن است. باید بیش تر خفقان گرفت و کم تر سخن گفت! اینک هم از اتاق بازجویی می آیم. در آنجا لام تا کام هیچ نگفتم؛ اینگونه برای همه بهتر است.

خدا پشت و پناه آمریکا و آمریکاییان! همه تان را به خدا می سپارم و شما هم برای ما همگی از درگاه خدا آمرزش بخواهید!

ب. الف. بزرگمهر    سوم بهمن ماه ۱۳۹۶


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!