«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ دی ۱۸, دوشنبه

آینده از آنِ طبقه کارگر و زحمتکشان پیرامون آن است!

این روزها که چپ و راست، گروه های گاه ابن الوقتی به نمایندگی از سوی مردم ایران، بیانیه از خود درمی کنند، دیدن و خواندن بیانیه تازه ی چندین ساختار ناوابسته ی کارگری با یکدیگر که از دید من بسیار باریک، مسوولانه و راهگشا نوشته شده، مایه شادی و خرسندی بزرگی برایم بود و آن را تارنگاشتم درج نمودم.۱ کاش می توانستم بال و پر بکشم و روی همگی شان که مایه ی سرفرازی همه ی ایرانیان میهن پرست، چه در خود ایران و چه جای جای این جهان پهناورند را ببوسم.

انتقاد و پیشنهادی نیز برای شان دارم و می دانم با همه ی دشواری های گوناگونی که با آن ها دست و پنجه نرم می کنند، همچنان از شانه هایی پهن برخوردارند:
شعارهای توده های مردم در سراسر کشور که بیگمان بخش بزرگی از آنان را نیز کارگران و زحمتکشان پیرامون طبقه کارگر قهرمان ایران دربرمی گیرد، دچار گسیختگی چشمگیری است. امیدوارم هر چه در توان دارند بکار برند تا شعارها همسو، یکپارچه و هماهنگ شوند. این را نیز بیفزایم که ویژه کاران رسانه ای کشورهای امپریالیستی در بسیاری از نوارهای ویدئویی به دلخواه خود دست برده و نوارهای دستبرد زده شده را از راه رسانه های اجتماعی ـ خبرچینی در دسترس مردم و بیش تر روشنفکرانی که به اینترنت و اینگونه رسانه ها دسترسی دارند، قرار می دهند تا دوباره در شعارهای مردم بگونه ای کژدیسه شده بازتاب یابد و شوربختانه بازتاب نیز یافته و می یابد. آن کشورها با توانایی های گسترده ی رسانه ای که از آنِ خود دارند در همین یکی دو هفته تا اندازه ای در این زمینه کامیاب بوده اند. این نیز بماند که بازتاب چنین شعارهایی در پرخاشگری های توده های مردم که گاه با خواست جایگزینی «کفن دزد کنونی» با «کفن دزد پیشین» همراه بوده و همچنان نیز هست، بیش از پیش، نشانه ی کم کاری نیروهای با گرایشِ چپ۲ و کمبود چشمگیر نیروی چپ راستین در میان توده های مردم نیز هست.

بگمانم این نکته نیز شایان درنگ گروه های رویهمرفته روشنفکری بویژه کسانی جا خوش کرده در اروپای باختری و آمریکای شمالی باشد که گاه از راه دور، بی آنکه سمت و سوی نفرت نهفته در برخی از شعارها که رژیم ضد ایرانی و ضد خلقی دزدان اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان را نشانه می گیرند، درست بازشناسند به نتیجه گیری هایی کوته بینانه چون ضدِّ عرب بودن یا ضدِّ غزه و لبنان بودن شعارها می رسند؛ در حالیکه چنین نیست. پژوهشگر از دید من، آگاه و تیزبین فرانسوی که بتازگی از ایران به کشورش بازگشته، «با اشاره به شعارهای جوانان در دفاع از رضاشاه، آنهم در شهرهای مذهبی مشهد و قم می گوید: اینگونه شعارها بیش و پیش از هر چیز، نشانه ی نفرت عمومی از نظام فرمانروا و ناهمداستانی مردم، نه تنها با کلیت جمهوری اسلامی که حتا با خود اسلام است.»۳ چنانچه نفرت از «خودِ اسلام» را تا اندازه ای گزافه گویی بشمار آوریم، نفرت عمومی از نظام فرمانروا و ناهمداستانی مردم با کُلّیت جمهوری اسلامی، حتا برای خود سردمداران سگ مذهب رژیم دزدان اسلام پیشه، چون روز روشن است.

به طبقه کارگر رزمنده و قهرمان میهنم و به پیشگامان آگاه و دلاور آن، درود می فرستم و از راه دور، دست همگی شان را می فشارم.

آینده از آنِ طبقه کارگر و زحمتکشان پیرامون آن است.

ب. الف. بزرگمهر    ۱۸ دی ماه ۱۳۹۶

پی نوشت:

۱ ـ «بیانیه ای باریک، مسوولانه و راهگشا!»، درج شده در پیوند زیر:

۲ ـ «نیروهای با گرایشِ چپ» به آرش «چپِ راستین» نیست که دربرگیرنده ی دامنه ای رنگارنگ از نیروهای «چپ رو» در یکسوی دامنه تا «سوسیال دمکرات» ها و تا اندازه ای «لیبرال دمکرات» ها در سوی دیگر آن است.

۳ ـ یک انقلاب به آرش راستین («لوموند»: یک انقلاب راستین، کلیت نظام ایران را نشانه گرفته است)

برگرفته از «لوموند»  سوم ژانویه ۲۰۱۸ (این گزارش بسیار ارزنده از سوی اینجانب ویرایش، پارسی نویسی و در یکی دو جا بازنویسی شده است. برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است. برنام و زیربرنام را از متن نوشته برگرفته ام.   ب. الف. بزرگمهر)


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!