«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۶ دی ۱۶, شنبه

یک انقلاب به آرش راستین

انقلاب مردم ایران نه این یا آن تن که کلیت نظام اسلامی ایران را آماج خویش گرفته است.

«لوموند»: یک انقلاب راستین، کلیت نظام ایران را نشانه گرفته است

روزنامه ی «لوموند»، چاپ پاریس در شماره ی امروز خود، گفتگویی با یک پژوهشگر فرانسوی به نام «استفن دودوآنون» که بتازگی از ایران بازگشته، درباره ی ماهیت روندها و پرخاش های کنونی ایران انجام داده است. پژوهشگر فرانسوی گفته است که حکومت اسلامی ایران در برابر راهپیمایی های پرخاشگرانه که در این کشور دامنه ی ملی یافته، سر تا پا غافلگیر شده است.

به گفته ی «استفن دودوآنون»، آنچه در ایران امروز می گذرد یک انقلاب به آرش راستین واژه است. نویسنده ی فرانسوی یادآور شده است که این انقلاب ریشه در پرخاش های پراکنده ای دارد که بر ضد تنگدستی و بلای زیست بومی در سال های گذشته همواره در جریان بوده است. او گفته است:
بی دلیل نیست که این راهپیمایی ها و پرخاش ها بگونه ای عمده در منطقه ها و شهرهای کرانه ی کویر ایران روی می داد. وی سپس [این نکته] را روشن می کند که:
آنچه اکنون در جریان است، سر تا پا متفاوت است. رویدادهای کنونی ایران یک انقلاب بزرگ ملی است که در بیش از چهل شهر این کشور بگونه ای همزمان جریان دارد و سرراست و بگونه ای ریشه ای، سرِ حکومت اسلامی ایران را نشانه گرفته است. به گفته ی پژوهشگر فرانسوی، این ویژگی نقطه ی جداگانگی انقلاب کنونی ایران در سنجش با جنبش سبز است.

«استفن دودوآنون» با اشاره به شعارهای جوانان در دفاع از رضاشاه، آنهم در شهرهای مذهبی مشهد و قم می گوید:
اینگونه شعارها بیش و پیش از هر چیز، نشانه ی نفرت عمومی از نظام فرمانروا و ناهمداستانی مردم، نه تنها با کلیت جمهوری اسلامی که حتا با خود اسلام است.

به گفته ی پژوهشگر فرانسوی، توده های اصلی انقلاب کنونی در ایران را مردم پابرهنه ی برزن ها و منطقه های تنگدست نشین دربرمی گیرد و به این آرش می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران، دچار فروپاشی اجتماعی و ایدئولوژیک شده است.

«استفن دودوآنون» در پی افزوده است که بیگمان انقلاب کنونی، جمهوری اسلامی ایران را به خطر انداخته است. جامعه شناس فرانسوی [این نکته] را روشن می کند که در سنجش با جنبش سبز، این بار همه ی گفته های بلندپایگان رژیم نشان می دهد که اردوی ترس تغییر کرده است:
آنکه می ترسد حکومت است، نه مردم.

«استفن دودوآنون» می افزاید در سنجش با جنبش سبز که بگونه ای عمده در تهران کانونمند بود و به همین شَوَند، سرکوب آن برای فرمانروایان ایران آسان بود، انقلاب کنونی ایران [به این شَوَند که] سراسری، پرشتاب و ریشه ای [است] ، مهار و سرکوب آن دشوار و بیم برانگیز است. وی می افزاید، نشانه ها گواه آن است که این انقلاب بر شکاف و درگیری های درونی حاکمیت افزوده است.

پژوهشگر فرانسوی افزوده است که نمودارترین ویژگی انقلاب کنونی ایران، بی بهره بودن آن از ساختار رهبری است؛ هر چند رهبران ایران می کوشند آن را همانند گذشته به نیروهای بیرونی هماوند کنند. اینگونه اتهامات نشان دهنده ی آن است که حکومت سر تا پا نسبت به خواست های مردم ناشنوا و ناتوان و نیروی واکنش آن بسیار کم است.

پژوهشگر فرانسوی در پی افزوده است که زمین لرزه ی کرمانشاه در پدیداری زلزله ی سیاسی کنونی در ایران بی نشانه گذاری نبوده است. این زمین لرزه به خودآگاهی مردم ایران از دامنه ی تبهکاری و دزدی و ناکارآمدی درون حاکمیت جمهوری اسلامی ایران کمک کرد. به گفته ی جامعه شناس فرانسوی، این زمین لرزه به مردم ایران نشان داد که در برابرِ رژیم فرمانروا، هم سرنوشت هستند. «استفن دودوآنون» در پایان [بر این نکته] پا فشرده است که انقلاب مردم ایران نه این یا آن تن که کلیت نظام اسلامی ایران را آماج خویش گرفته است.

برگرفته از «لوموند»  سوم ژانویه ۲۰۱۸

این گزارش بسیار ارزنده از سوی اینجانب ویرایش، پارسی نویسی و در یکی دو جا بازنویسی شده است. برجسته نمایی های متن و افزوده های درون [ ] نیز از آنِ من است. برنام و زیربرنام را از متن نوشته برگرفته ام.   ب. الف. بزرگمهر


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!