«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ آبان ۳, یکشنبه

آقا کیان و خنده ی سرمستانه اش!

تصویر پیوست از کودکی خنده رو را درج کرده و نوشته است:
خنده ی زیبای آقا کیان یک و نیم ماهه چند تا لایک داره

از «گوگل پلاس»

نگاهی کوتاه به آقا کیان و شیوه ی خندیدنش مرا ناخودآگاه به یاد آخوند دلقک کاشی: محسن قرائتی می اندازد و با خود می اندیشم:
آقا کیان هم اگر همان راه و روش را در پیش گیرد، شاید در چهار پنچ سالگی، همانگونه حدیث سرهم کند و ... را به شقیقه پیوند بزند که آن آخوند پاچه ورمالیده با لبخندی دریده سرهم می کرد و به خورد جماعت بخت برگشته می داد. بچه ها در این دوره، تند پیشرفت می کنند؛ بویژه اگر سخن بر سرِ «علوم نقلی» باشد ...

خوب! این هم یک لایک برای آقا کیان به این امید که راهی دیگر در پیش گیرد.

ب. الف. بزرگمهر    سوم آبان ماه ۱۳۹۴

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!