«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ خرداد ۱۷, جمعه

بهشتی زمینی و مردمانی که دوباره زبان یکدیگر را درخواهند یافت ...


داشتم با خود می اندیشیدم:
این بار، جهان باز هم بیش تر خواهد آمیخت؛ درست بسان آمیختگی فرهنگ های گوناگون اروپایی و بویژه اسپانیایی و پرتقالی با فرهنگ های سرخ پوستان بومی و گروه های گوناگونی از فرهنگ های کوچک و بزرگ آفریقایی و آسیایی در آمریکای لاتین و چنان چشم انداز خیره کننده ای از آوازها، رقص ها و کارناوال هایی پدید خواهد آورد که هر ملیتی و هر فرهنگی، خود را در آن بازمی یابد و می شناسد:
یک دهکده ی راستین جهانی بدون بالانشین ها و فرودستان! بی هیچ شمشیر داموکلسی بر سرشان؛ بی هیچ کوچک شمردنی یا بزرگنمایی بیجای این یا آن!

... مردمانی از نژادها و رنگ های گوناگون که دوباره زبان یکدیگر را دریافته، «برج بابلی» برخواهند افراشت سر به فلک کشیده تا جایگاه خداوندان سرمایه در آن بالا؛ و یک یکشان را در همان بالای برج به نشانه ی پیروزی خواهند آویخت تا بپوسند؛ و بیگمان هیچ یکشان را به زمین پرتاب نخواهند نمود تا بهشت زمینی را آلوده کنند ...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ خرداد ماه ۱۳۹۲ 

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!