«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

به «جیگر» می خواهم رای بدهم!


از زیدی پرسیدند:
تو به چه کسی رای می دهی؟

گفت: به ۸ + ۱

گفتند: این «۸ + ۱» دیگر چه صیغه ای ست؟ نکند یک گروه تازه برای رسیدگی به پرونده ی تازه ای از ایران است؟ ما درباره ی انتخابات ریاست جمهوری از تو می پرسیم. تنها به یک نفر می توانی رای بدهی نه یک گروه؟

گفت: حالا که این اندازه پافشاری می کنید، من به همان ۱+ رای می دهم!

گفتند: بازی را بگذار کنار؛ ۱+ دیگر کیست؟ می خواهیم بدانیم به چه کسی رای می دهی. نامش چیست؟

می گوید: به «جیگر» می خواهم رای بدهم!

هرچه پافشاری کردند که این «جیگر» کیست، دیگر چیزی نگفت و کسی هم درست درنیافت، منظورش چیست! این تصویر را که دیدم، یاد این گفتگو افتادم که کسی دیگر برایم گفته است؛ گرچه روشن است که این «جیگر» که در تصویر، تبلیغش را می کنند، یکی از همان هشت تاست که دارد یواش یواش آب می رود و با آن «جیگر» تفاوت می کند.

این هم سروده ای است از عُبید زاکانی که دو سال پیش به این یکی «جیگر» که در آستانه ی ماه مبارک رمضان، هوس آموزش خلبانی در فرانسه به سرش زده بود، پیشکش نموده بودم:
«جانا ترا هنوز بدین حسن و این جمال
نه وقت حج رسیده و نه روزه درخورست
گر در پی ثوابی و در بند آخرت
بشنو حدیث بنده كه این رای بهتر است
بر كیر من سوار شو از روی اعتقاد
كاین با هزار حج پیاده برابرست»*

ب. الف. بزرگمهر   ۲۰ خرداد ماه ۱۳۹۲

بی تربیتی از عُبید زاکانی است و من درباره ی آن پاسخگو نیستم! ب. الف. بزرگمهر

* «جانا ترا هنوز بدین حسن و این جمال»، «نخود آش»، هشتم امرداد ۱۳۹۰


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!