«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۲ تیر ۸, شنبه

... و من مانده ام که کدامیک از دیگری خرتر است؟!


پس از برگزاری نمایش گزینش خرگوش از صندوق انتخابات، کسی نوشته بود:
«برتری خر همسایه مون نسبت به صاحبش اینه که همسایه مون به جلیلی رای داده ولی خرش رای نداده!»

از «گوگل پلاس»

هنگامی که این یادداشت را برای خود نگاه می داشتم، در زیر آن افزوده بودم:
«... و من مانده ام که کدامیک از دیگری خر تر است؛ تفاوتی هم نمی کند که همسایه شان به چه کسی رای داده است. مهم این است که خرِ همسابه به هیچکدام شان رای نداده است!»

امشب که سخنان حبیب‌الله عسگراُلاغی را درباره ی آرامش مردم و کشور خواندم، یاد این نوشته ی طنزآمیز افتادم و می پندارم که با بر زبان رانده شدن چنان سخنانی از زبان «عسگر آقا» دیگر بیش تر از این نباید خود را وادار نمود تا احترام همسایه را نگاه داشت. بوسه ای از همین جا برای آن خر می فرستم و اگر پیش آید مشتی یونجه ی خوشبو نیز برایش به ارمغان خواهم برد.

ب. الف. بزرگمهر   هفتم تیر ماه ۱۳۹۲


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!