«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آبان ۱۲, جمعه

نامه ای برای رهایی نسرین ستوده از آدمی «کهنه لیبرال»*


جناب آقای بان کی مون

دبیر کل سازمان ملل متحد

سازمان ملل متحد ـ نیویورک ـ آمریکا

جناب آقای بان کی مون

این نامه را به مناسبت زندانی کردن خانم نسرین ستوده وکیل مدافع حقوق بشر توسط دولت ایران می نویسم. کوشش های شجاعانه ی خانم ستوده برای گسترش حقوق بشر و آزادی بیان در ایران، خواسته ی همه ی ایرانیان است. به عنوان یکی از اعضای کنشگر جامعه ی حقوق دانان و وکلای ایرانی، خانم ستوده برای برقراری آزادی و دمکراسی در ایران و پشتیبانی از حقوق زنان و کودکان پیکار می کند. خانم ستوده مدتی است که در اعتراض به بازداشت خود و نیز اقدامات غیرقانونی مسوولان و ممنوع کردن افراد خانواده اش از سفر به بیرون ایران، در اعتصاب غذا به سر می برد. احضار دختر ١٢ ساله ی وی به دادگاه و برقراری ممنوعیت سفر برای وی از طرف دولت ایران، خانم ستوده را بیش از پیش شکننده کرده است.

همه ی این عوامل و بویژه اعمال دولت ایران در مورد خانواده ی وی، ناگواری تندرستی خانم ستوده را در پی داشته بگونه ای که وضع جسمی و جان وی را به خطر انداخته است.

اینجانب از جنابعالی درخواست می کنم تا همه ی کوشش های خود را برای از میان برداشتن خطر از جان خانم ستوده و آزادی وی و خانواده اش به کار برید. چشمان جهان به سوی سازمان ملل متحد دوخته شده تا همه ی امکانات خود را برای آزادی خانم ستوده و رهایی وی به کار برد.

از کوشش های جنابعالی و اقدام بی درنگ در این مورد سپاسگزارم.

ارادتمند

رضا مریدی

نماینده پارلمان انتاریو (ریچموندهیل)

٣٠ اکتبر ٢٠١٢

عنوان از اینجانب است.  ب. الف. بزرگمهر


* در کتاب «واژه نامه سیاسی و اجتماعی» به قلم زنده یاد نیک آئین، درباره «لیبرالیسم» از جمله چنین آمده است:

« ... لیبرالیسم به یک جریان سیاسی بورژوایی اطلاق می شود که در عصر مترقی بودن آن، در زمانی که سرمایه داری صنعتی علیه آریستوکراسی فئودالی مبارزه می کرد و در صدد گرفتن قدرت بود، بوجود آمد و رشد کرد. لیبرال ها، یا آزادمنشان در آن زمان، بیانگر منافع و مدافع طبقه ای در حال رشد و بالنده بودند، آزادی از قید و بندهای اقتصادی و اجتماعی دوران فئودالیسم را طلب می کردند، می خواستند قدرت مطلقه سلطنت محدود شود، در پارلمان عناصر لیبرال راه یابند و حق رأی آزاد و سایر حقوق سیاسی در محدوده خاص آن دوران، به مفهوم بورژوایی آن به رسمیت شناخته شود.». (برجسته نمایی از ب. الف. بزرگمهر)
برگرفته از نوشتار «نقش نولیبرالیسم در فروپاشی اقتصادی ـ اجتماعی ایران زمین ـ بازانتشار»، ب. الف. بزرگمهر، ۱۵ اگوست ۲۰۰۸
http://www.behzadbozorgmehr.com/2011/05/blog-post_21.html

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!