«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آبان ۲۱, یکشنبه

رژیم سرافکنده و فرومایه ی جمهوری اسلامی، درماندگی اش را اینگونه چاره می جوید!

شهادتنامه ی ۴۱ زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین درباره ی شکنجه و مرگ جانخراش ستّار بهشتی

‌بسم الله الرحمن الرحیم

جنایت کهریزک ۲ – قتل ستار بهشتی در پلیس امنیت

در رسانه ها خبری انتشار یافته مبنی بر اینکه آقای ستار بهشتی در تاریخ ۹۱/۸/۹ بوسیله پلیس فتا (فضای تبادل اطلاعات) که زیر مجموعه پلیس امنیت نیروی انتظامی می باشد بازداشت شده است و در تاریخ ۹۱/۸/۱۶ به خانواده وی اطلاع داده شده که ستار فوت کرده است و باید جنازه اش را از سردخانه کهریزک تحویل بگیرند. در عین حال آنها را تهدید کرده اند که حق صحبت با رسانه ها را نیز ندارند.

از آنجا که آقای ستار بهشتی از ۹۱/۸/۱۰ تا ۹۱/۸/۱۱ دربند ۳۵۰ بوده و افراد این بند وضعیت دردناک جسمی و روحی وی را از نزدیک مشاهده کرده اند، وظیفه ملی و دینی خود میدانیم مسایل وی را به اطلاع ملت شریف ایران برسانیم.

اتهام آقای ستار بهشتی نوشتن مطالبی انتقادی نسبت به مسوولان نظام در وبلاگ شخصی و “انتقادی اش” بوده است. وی در حضور افراد در بند ۳۵۰ اظهار داشته که در مقر پلیس امنیت از سقف آویزان شده و درهمان حال مورد ضرب و شتم قرار گرفته است سپس پلیس دست و پاهای وی را به صندلی بسته و مجددا وی را مورد ضرب و شتم قرار داده است. درمواقعی دست های وی را با دستبند بصورت قپانی بسته و کتک می زدند و در مواقعی دیگر وی را بر روی زمین انداخته و با پوتین ضربه های شدیدی به سر و گردن وی وارد می کردند در ضمن این شکنجه ها، زشت ترین فحش های رکیک ناموسی نیز نثار وی می شده است و مکررأ تهدید میکردند که وی را می کشند.

زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمت های مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملا دردناک و مجروحی قرار داشت. صورت وی زخمی، سر او متورم، مچ دست های او کبود شده بود و آثار آویزان شدنش از سقف روی مچ های او به چشم می خورد. در بخش هایی از بدن وی از جمله دور گردن، شکم و کمر وی آثار ضربه و کبودی دیده می شد.

ستار در حالی که به دلیل ناراحتی دست به سختی قادر به نوشتن بود طی شکایتی به مسوول بند ۳۵۰ در چند سطر وضعیت خود و برخوردهای پلیس امنیت با خود را نوشت و خواهان پیگیری آن شد.

با توجه به غیر عادی بودن شرایط جسمی وی دوبار به بهداری زندان اوین اعزام شد و پزشک بهداری نیز وضعیت وی را مشاهده کرد.

روز ۹۱/۸/۱۱ ستار را که از فعالان جوان و ثابت قدم جنبش سبز بود مجددا از بند ۳۵۰ به پلیس امنیت منتقل کردند. او هنگام رفتن بسیار نگران بود و به افراد بند گفت اینها قصد کشتن مرا دارند. ۴ روز پس از انتقال وی نیز خبر مرگش به خانواده اش داده شد.

کسانی که داعیه پیروی از امیرمؤمنان علیه السلام را دارند، یعنی همان که وقتی شنید در حکومت او خلخال از پای یک زن یهودی در آورده اند فرمود: “اگر کسی از این ستم بمیرد جای سرزنشی بر او نیست” این ظلم ها و فجایع و قتل ها وشکنجه ها که به دفعات اتفاق افتاده را می بینند و خم به ابرو نمی آورند و حتی خواب یک شب آنها نیز آشفته نمی شود.

در سال های اخیر و پس از انتخابات ۸۸ بارها وبارها این نوع شکنجه ها در مورد دستگیر شدگان در بازداشتگاه پلیس امنیت و پلیس فتا تکرار شده است و افرادی دربند ۳۵۰ بوده و هستند که خود شخصا این نوع شکنجه ها را تجربه کرده اند و ما گواهی می دهیم در موارد متعدد شاهد حضور بازداشت شدگان شکنجه شده توسط پلیس امنیت در بند ۳۵۰ بوده ایم.

ما بر این باوریم اگر با جنایتکاران کهریزک ۱ و شکنجه گران اوین که گزارش جزئیات شکنجه های آنان بارها و بارها اعلام شده است و همه ی مسوولان حکومتی از آنها مطلعند، برخورد می شد و به جای تشویق و ارتقاء مقام، مجازات می شدند، دیگر اینگونه شکنجه های وحشتناک و قتل ها که نشان دهنده کهریزک های دیگر است اتفاق نمی افتاد.

اکنون بر همه ثابت شده است که با زمامداران فعلی “آنچه البته به جایی نرسد فریاد است”، ما ضمن تسلیت و دل آرامی به خانواده مرحوم ستار بهشتی و ملت مظلوم ایران، یادآور می شویم که حاکمان کنونی چه بخواهند و چه نخواهند، در این ظلم ها و شکنجه ها و خون های به ناحق ریخته شده شریک و مسوول هستند.

امضا کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
محمد ابراهیمی

حسن اسدی زید آبادی

امیر اسلامی

رضا انصاری راد

ابراهیم(نادر) بابایی زیدی

عماد بهاور

سیدعلیرضا بهشتی شیرازی

امید بهروزی

امین چالاکی

سیاووش حاتم

امید خوارزمیان

مهدی خدایی

محمد داوری

امیرخسرو دلیرثانی

سیدمحمدعلی دادخواه

علیرضا رجایی

محمد رضایی

فرزاد روحی

حسین زرینی

عبدالفتاح سلطانی

ادریس سیدین

پوریا شاهپری

محسن(بهمن) صادقی نور

محمدفرید طاهری قزوینی

بهادر علیزاده

افشین کرم پور

حمیدرضا کرواسی

امیر گرشاسبی

جعفر گنجی

سیامک قادری

ابوالفضل قدیانی

علی اکبر قطبی

فرشید لاهوتی

عبدالله مومنی

محسن میردامادی

مصطفی نیلی

محمد علی ولایتی

فرشید یدالهی

محمدحسن یوسف پورسیفی

محمدامین هادوی

سیداحمد هاشمی

برگرفته از «کلمه»:

عنوان از اینجانب است. ب. الف. بزرگمهر



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!