«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۱ آبان ۱۳, شنبه

برای عشق مردن به از بی عشق زنده ماندن!


ویدئوی زیر بر پایه ی گفتگویی با لوریس چکنواریان، یکی از برجسته ترین هنرمندان و موسیقی دانان کنونی ایران، ساخته و پرداخته شده است. وی در بخشی از آن گفتگو که در این ویدئو نیامده، با سرزندگی نمونه وار خود، چیزی کم و بیش در این مایه می گوید:
برای عشق مردن به از بی عشق زنده ماندن!

مانند او در پهنه های دیگر بویژه در پهنه ی سیاسی ایران، بسیار کم داریم:
کسانی که براستی به توده های مردم خود عشق ورزند؛ به راهی که برگزیده اند، از دل و جان و آگاهانه باورمند باشند و کار و آموزش و پشتکار را سرمایه ی زندگی خود نمایند؛ بی هیچ خودنمایی بیجا یا فروتنی دروغین؛ بسان پرویز شهریاری که بسیار برجای نهاد و از دست رفت ...

ب. الف. بزرگمهر      ١٣ آبان ماه ١٣٩١



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!