«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه

یک توضیح ضروری!


شب گذشته، نوشته ای با عنوان «تبلیغات به سود "نیم پهلوی" از زبان یکی از مزدوران پیشین رژیم جمهوری اسلامی!» در تارنوشت درج کردم که برپایه ی پندار نادرستم درباره فرد سخنران شکل گرفته بود. من وی را با سفیر پیشین جمهوری اسلامی در نروژ که به آن کشور پناهنده شد، اشتباه گرفته و نوشته بودم:
«بی گفتگو، نمونه هایی چون وی که شمار بسیاری از عمامه به سر ها را نیز دربرمی گیرد، در حاکمیت جمهوری اسلامی کم نیستند؛ موج سوارانی که آماده ی پرش از روی موجی میرنده به موج دیگری می شوند که آن نیز پیش از برآمدن و اوج گرفتن با شتاب فروخواهد مرد.

موج انقلاب های با سمتگیری سوسیالیستی در همه جای جهان با شتاب در راه است؛ این موج فرونشاندنی نیست و بزودی کرانه های جهان سرمایه را همه جا درخواهد نوردید. آنچه می گویم، پیشگویی پیامبرگونه یا چیزی برای دورترها نبوده و بر منطقی علمی ـ تاریخی استوار است. ما هم اکنون در آستانه ی آن هستیم. هنگامی که دژهای جهان سرمایه در برابر چنین موجی یکی پس از دیگری فرو می ریزند، برای شاهان و شاهزادگان و همه ی همبودهای کهنه تر اجتماعی ـ اقتصادی نیز سنگ بر سنگ بند نخواهد ماند.

نظریه پردازان و برنامه ریزان جهان سرمایه خود نیک می دانند که اگر بازگرداندن نظام پادشاهی در کشوری چون افغانستان با همبودهای کهنه ی اجتماعی امکان پذیر نبود، پیاده نمودن چنین سناریویی در ایران، نقش بر آب زدن است؛ گرچه، آنها به همین سناریو در کنار دیگر سناریوها و برنامه هایشان برای شکاندن، فروپاشاندن و دست کم به کژراه بردن بخشی از نیروهایی که در برابرشان ایستاده اند، نیازمندند و از آن برای آفرینش جبهه ای جنبی و پیشبرد طرح عمومی خود سود می برند.* دریافت چنین نکته ای را با همه ی سادگی آن نمی توان از این مزدور نظرکرده ی پیشین جمهوری اسلامی انتظار داشت؛ ولی آن دیگری که سری درخشان دارد و کمر به چاکری "شاهزاده" بسته است، آن را نیک درمی یابد. برای او هم، چون برخی دیگر در آن جبهه، «پول بو نمی دهد»!
ب. الف. بزرگمهر      ٢٦ آذر ماه ١٣٩٠

* چنین نکته ای را سال ها پیش از این به آدمی مدعی گفتم که پذیرش آن برایش دشوار بود. چندی پیش، همان سخنان را کم وبیش بی کم و کاست در گاهنامه اش آورده بود!
||||||||||

به هر رو، صرف نظر از اشتباه من در یکسان گیری سخنران در آن ویدئو با مزدور پیشین جمهوری اسلامی، بنیان یادداشتم همچنان همان است که نوشته ام و شکار این وکیل پیشین دادگستری در ایران و جلب وی به همکاری با طرفداران نظام پادشاهی که عمده نیرو و بدنه ی آن را سرسپردگان و نوکران امپریالیست ها، ساواکی ها و ساواکی زادگان امریکا و اروپاپناه دربر می گیرد، آبی برای «نیم پهلوی» و طرفدارانش گرم نخواهد کرد. نظام پادشاهی در ایران برای همیشه به گور سپرده شده و این مرده هیچگاه از گور خود برنخواهد خواست. از همین روست که رژیم جمهوری اسلامی با همه ی عقبگردهای تاریخی اش برای زنده نمودن استبداد شاهی و خلیفه گری زیر پوستین اسلام و «ولایت مطلق فقیه» با دشواری هایی بزرگ روبرو و در حال نزار و جان کندن است. نظام پادشاهی در کشور ما همان اندازه شدنی است که نظام خلیفه گری اسلامی!

برای بازگشت چنین نظامی که جلوی چشمان تان پرپر میزند، بیهوده آب در هاون نکوبید!

ب. الف. بزرگمهر      ٢۷ آذر ماه ١٣٩٠



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!