«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ آذر ۱۳, یکشنبه

بازگشت به گذشته، آرزویی ناکام!


به تصویر زیر بنگرید:
سوگواری زنان با روبنده در دوره قاجاریه و ناصرالدین شاه! ملای نادان همچنان چنین دوره ای را آرزو می کند. "عصر طلایی" آنها همین دوره است:
یکی از تیره ترین دوران های تاریخ ایران که آخوند خامنه ای در یکی از سخنرانی هایش از آن به نیکی یاد نمود؛ گرچه از دهانش پرید!




























آن همه زور و فشار ناجوانمردانه بر زنان میهن ما تاثیری واژگون نهاده است:
تودهنی به این خواست و آرزوی تیره اندیشان و واپسگرایان؛ و دهن کژی گاه خنده دار به رژیمی دروغگو و تبهکار زیر پوستین اسلام!

به کاریکاتورهای زیر نگاه کنید که بوسیله ی نگارگری ناشناس با عنوان «زنان در مترو تهران» به نگارش درآمده است:


به این کاریکاتورها باید از جنبه ی اجتماعی آن نگریست؛ نه از دیدگاهی زن گرایانه یا مردسالارانه!


ب. الف. بزرگمهر      ١٢ آذرماه ١٣٩٠

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!