«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۰ آذر ۲۸, دوشنبه

زنده باد جمهوری دمکراتیک خلق کره!

«یانکی» ها از شبه جزیره ی کُره، گورتان را گم کنید!

به بهانه ی درگذشت رهبر جمهوری دمکراتیک خلق کره
در خبرها آمده بود که «رهبر کره ی شمالی» درگذشت. این خبر، با همین عنوان نادرست، دستِ کم در یکی از تارنگاشت های چپ نما نیز بازتاب یافت. نام رسمی و پذیرفته شده این کشور: «جمهوری دمکراتیک خلق کره» است.

متن خبر جز یاوه هایی پیش پا افتاده، خبرهایی دم بریده، نارسا و برانگیزاننده از «بی بی سی» و یک خبرگزاری از بخش اشغال شده این کشور بوسیله ی نیروهای امپریالیستی ایالات متحده، چیزی دربر ندارد و در آن به ایستادگی پیگیر و جانانه این کشور پس از فروپاشی اتحاد جمهوری های شوروی سوسیالیستی و «اردوگاه سوسیالیسم»، هنگامی که بسیاری از چپ های پیشین («چپ شرمگین»)، شلوارشان را خیس کرده بودند، در اندازه ی یک بند (پاراگراف) کوجک در کنار دیگر خبرها کم ترین اشاره ای نمی شود. در آن تارنگاشت «چپ نما» چنین آمده است:
«تلویزیون دولتی کره شمالی اعلام کرد رهبر این کشور بر اثر زیاده روی در فعالیت بدنی و ذهنی هنگام سفر با قطار به یکی از مناطق کره درگذشت. ... فرزند سوم او کیم جونگ اون که گمان می رود بیش از ۲۰ سال سن دارد قدرت را در دست گرفته است. همزمان کره جنوبی اعلام حالت آماده باش کرد و شورای امنیت این کشور تشکیل جلسه داد.
خبرگزاری ꞋیونهابꞋ در کره جنوبی تاکید کرد پس از درگذشت ایل ارتش کره جنوبی به حالت آماده باش درآمد.
از سوی دیگر مقامات امنیتی ژاپن تشکیل جلسه دادند و یوشیهیکو نخست وزیر این کشور سخنرانی از پیش تعیین شده خود در توکیو را لغو کرد و با تعدادی از وزیران کابینه خود تشکیل جلسه داد. کاخ سفید نیز اعلام کرده است اوضاع کره شمالی را پس از درگذشت رهبر این کشور از نزدیک دنبال می کند.
...
خبرگزاری "رنهاپ" کره جنوبی خاطرنشان می سازد دلیل مرگ رهبر کره شمالی ابتلای ناگهانی به یک بیماری است که ماهیت آن ذکر نمی شود.
بی بی سی گزارش داده است: در اطلاعیه ای که در مورد جانشینی کیم جونگ ایل از تلویزیون دولتی کره شمالی خوانده شد آمده است که Ꞌمهار ارابه انقلاب عظیم کره را اینک کیم جونگ اون در دست دارد که وارث کبیر آرمان های انقلاب و مرام خوداتکایی کشور و رهبر حزب، ارتش و خلق ماست.Ꞌ
...
مانند بسیاری دیگر از جنبه های زندگی در کره شمالی، از جمله شرح حال کیم جونگ ایل، زندگینامه کیم جونگ اون هم چندان روشن نیست و ابهاماتی در آن وجود دارد.
...
ظاهرا کیم جونگ اون جوان در اواخر دهه ۱۹۹۰ برای فراگیری زبان انگلیسی با نام مستعار برای مدتی کوتاه در مدرسه ای در سوئیس به تحصیل پرداخت اما از جزئیات زندگی او پس از این زمان اطلاعی در دست نیست.
پیشتر گفته می شد که احتمالا پس از کیم جونگ ایل، پسر بزرگ او به نام کیم جون نام رهبری کره شمالی را در دست خواهد گرفت اما به دلایلی، این تصمیم عملی نشد و دو سال پیش، رسانه های کره جنوبی نوشتند که شایع شده رهبر کره شمالی کیم جونگ اون را به جانشینی برگزیده است.
در ماه های بعد، گزارش های پراکنده ای از حضور کیم جونگ اون در برخی مراسم دولتی انتشار یافت و بعدها خبرگزاری رسمی کره شمالی اعلام کرد که وی به درجه ژنرالی ارتش خلق کره منصوب شده است.
در پائیز سال گذشته، رسانه های خبری کره شمالی گزارش کردند که کیم جونگ اون همراه با پدرش در مراسم شصت و پنجمین سالگرد تاسیس حزب کارگران کره شمالی شرکت کرده و این خبر به عنوان تاییدی بر انتخاب او به جانشینی رهبر وقت کره شمالی تلقی شد.
رسانه های دولتی کره شمالی در گزارش های خود از کیم جونگ اون به عنوان فردی با نبوغ استثنایی نظامی ستایش کرده اند که نشان می دهد انتخاب او از حمایت کامل ارتش، که یکی از نهادهای تعیین کننده در نظام حکومتی کره شمالی محسوب می شود، برخوردار بوده است.
...
در عین حال، این نکته نیز قابل انکار نیست که کیم جونگ اون در حالی قدرت مطلقه در کره شمالی را در دست می گیرد که تجربه چندانی در حکومتگری ندارد و مشخص نیست که چه افراد و نهادهایی احتمالا خواهند توانست از طریق نفوذ بر این رهبر جوان، قدرت واقعی را در اختیار بگیرند.»*

در این گزارش دست دوم به اینکه چرا «... ارتش کره جنوبی به حالت آماده باش درآمد و شورای امنیت این کشور [بخوان: دست نشاندگان بومی «یانکی» ها!  ب. الف. بزرگمهر] تشکیل جلسه داد» یا «... نخست وزیر [ژاپن] ... با تعدادی از وزیران کابینه خود تشکیل جلسه داد» و یا «... کاخ سفید نیز ... اوضاع کره شمالی را پس از درگذشت رهبر این کشور از نزدیک دنبال می کند.»، کوچک ترین اشاره ای نمی شود. بحای آن یاوه ها و خبرهای بی ارزشی چون «دلیل مرگ رهبر کره شمالی ابتلای ناگهانی به یک بیماری است که ماهیت آن ذکر نمی شود.» یا «کیم جونگ اون جوان ... برای فراگیری زبان انگلیسی با نام مستعار برای مدتی کوتاه در مدرسه ای در سوئیس به تحصیل پرداخت» یا «... دو سال پیش، رسانه های کره جنوبی نوشتند که شایع شده رهبر کره شمالی کیم جونگ اون را به جانشینی برگزیده است»، برجسته می شوند. شیوه ی دست چین شدن "خبر" در این گزارش آبکی نیز چنین وانمود می کند که چون «رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون را به جانشینی برگزیده ... وی به درجه ژنرالی ارتش خلق کره منصوب شده ...»! و «انتخاب او از حمایت کامل ارتش که یکی از نهادهای تعیین کننده در نظام حکومتی کره شمالی محسوب می شود، برخوردار [شده] است.»! با این همه، پس از همه ی این دست چینی ها، پس و پیش نمودن و بزرگنمایی خبرهایی بی ارزش و شاید ساختگی، بند پایانی گزارش، جای پایی برای فرار از یاوه گویی ها و پاسخگویی در آینده بر جای می گذارد.

|||||||||||||||||||

خبر بالا مرا به یاد برنامه ای "مستند" درباره ی زندگی روزمره ی مردم در «جمهوری دمکراتیک خلق کره» یا بگفته ی آنها «کره ی شمالی» انداخت. در آن برنامه که چندین سال پیش از یکی از کانال های تلویزیونی پربیننده ی کشور هلند پخش شد، از سوی گوینده ی برنامه کوشش می شد تا چهره ی بسیار بدی از «جمهوری دمکراتیک خلق کره» برای بینندگان به نمایش گذاشته شود. با این همه، آنچه توجه شدید مرا برانگیخت و لبخندی تلخ و گزنده بر لبانم آورد، دوگانگی میان آنچه گوینده بر زبان می راند با فیلم های نمایش داده شده در آن برنامه بود؛ این دوگانگی آنچنان چشمگیر بود ـ و به همین دلیل در خاطرم مانده است ـ که همراه با یاوه گویی های آزاردهنده ی گوینده، صحنه هایی از زندگی به خوبی سازمان داده شده مردم این کشور در جاهای گوناگون به نمایش در می آمد:
از بچه هایی با چهره هایی درخشان و خندان با جامه های خوب و پاکیزه دبستانی گرفته تا زنان و مردانی که با آرامش خاطر در خیابان راه می رفتند و در چهره هایشان کم ترین نشانه های دغدغه ی گلّه ی "گوسپندان" سرگشته ی خیابان های نیویورک و دیگر شهرهای بزرگ کشورهای سرمایه داری، به چشم نمی خورد. با همه ی پرگویی های گوینده در هیچ جا نشانه ای از بدبختی مردم به چشم نمی آمد و شاید به همین دلیل، گوینده گاه ناچار می شد به دروغ درباره ی گسترش بی نوایی در روستاهای آن کشور دست آویزد و من با خود می اندیشیدم:
«آیا آنها را به هیچ روستایی راه نداده اند تا از آنجا نیز فیلم بگیرند؟»

اندکی پس از آن، از یکی از همکاران پیشین خود که برای کنجکاوی، تعطیلاتی یکماهه را در آن کشور بسر برده بود، وضعیت مردم و اینکه آیا به روستاهای آنجا نیز سر زده را جویا شدم. او کم و بیش همان چیزهایی را برایم گفت که من از فیلم آن برنامه ی مستند، برداشت کرده بودم:
مردمی آرام، بی دغدغه برای آینده ی خویش و البته نه چندان پولدار. او می گفت:
وضع زندگی همه ی مردم کم و بیش مانند یکدیگر است و از رفاه نسبی برخوردارند؛ گرچه هنوز میان زندگی روستایی و شهری دوگانگی هایی دیده می شود!

همه ی این ها درباره کشور و مردمی است که همواره زیر تهدید فزاینده ی امپریالیست ها بویژه کینه توزان «یانکی» بسر برده و همچنان بسر می برند؛ مردمی که در بدترین شرایط فشار بین المللی پس از فروپاشی اتحاد جمهوری های سوسیالیستی شوروی و در دوره ی پس از آن، نه جلوی «یانکی» ها سرخم کردند و نه جلوی چینی ها که به سوء استفاده از دولت و مردم این کشور در بده بستان های خود با ایالات متحده گرایش داشتند؛ مردمی که سال هاست ناچار بوده و هستند که از نان خود بکاهند تا کشور خود را بهتر به ساز و برگ نظامی در برابر نیروهای تا دندان مسلح «یانکی» و پادوهایشان در بخش اشغال شده ی این کشور بیارایند؛ مردمی که سال هاست ناچارند در کنار بیش از ٢٠٠ موشک آراسته به کلاهک اتمی در بخش اشغال شده و زیر چکمه ی «یانکی» های "دمکرات" و نماینده ی "جامعه جهانی" از کشورشان پاسداری کنند. درود بر این مردم و زنده باد جمهوری دمکراتیک خلق کره!

ب. الف. بزرگمهر    ٢٨ آذرماه ١٣٩٠


هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!