«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ آذر ۲۴, دوشنبه

برای این مادربخطاها پول علف خرسه

آن ها بازرگان (تاجر) به آرش و مانش باریک و شناخته شده ی آن نیستند؛* سوداگران هست و نیست توده های میلیونی مردم ایران و خاستگاه های درآمدهای سرشار نه تنها نفت و گاز که هر چیز دیگری که آن را زود، تند، سریع  بتوان به داد ستد نهاد و درآمد آن را بجیب زد، هستند. برای این مادربخطاها پول علف خرسه!

گفته های یکی از نادان ترین آخوندها به نام حسین انصاریان را اگر جوان ها به یاد نداشته باشند، کسانی در سن و سال من خوب به یاد می آورند که گفته بود:
«بعد از ۱۵۰۰ سال ما آخوندها قدرت و بیت المال را به چنگ آوردیم.» خوشبختانه کسانی آن را یافته و در یوتیوب گنجانده اند. انگار الله تازی، همه ی این ها را از آسمان برای شان ریده و می ریند! همه ی آن ها از آن بالا تا پایین این درخت دورخی به ایران و دارایی های آن که تنها برای دودمان کنونی نیز نیست، چنین نگرش پلیدی دارند:
سفره ای آماده و گسترده برای تا خِرخِره خوردن

ب. الف. بزرگمهر   ٢۴ آذر ماه ١۴٠۴

* به بهانه ی یادداشت کوتاه شده ی زیر و آنچه در ویدئوی پیوست می بینید و می شنوید:

انبار کردن و زیر آب رفتنِ ۱۰ هزار تُن برنج در بیابان‌های زاهدان؛ برنجی که می‌توانست و می بایست روی سفره های مردم باشد.

برگرفته از «تلگرام»   ٢۴ آذر ماه ١۴٠۴

ویدئوی پیوست: برای این مادربخطاها پول علف خرسه



هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!