«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۴۰۴ آذر ۲۴, دوشنبه

روله! کاش کمی زودتر زبان باز می کردی

روله! کاش کمی زودتر زبان باز می کردی؛ می خواهی بگویی که هنوز جایی برای امیدواری به بهبود زندگی مردم هست؟١ من که چشمم آب نمی خورد؛ گرچه یک راه هست و آن هم تنها راه بر جای مانده است تا «کیفیت حکمرانی اصلاح شود»:
«بستن آب دو رودخانه به آخوری به نام «خیمه و خرگاه نظام» با شمار بسیاری گاو که [بیش از] سی سال پاک نشده ... تا پلشتی های تلنبار شده آن را یکسره بشوید و از ناپاکی بزداید.»٢

سرنگون باد گروهبندی های خرموش اسلام پیشه ی فرمانروا بر میهن مان!

برپا، پایدار و پیروز باد پیشانی یگانه ی خلق های ایران برهبری طبقه کارگر برای سرنگونی رژیم پوشالی!

ننگ و نفرت بر همه ی رژیم هایی که به هر شوند سودجویانه و کوته بینانه از رژیم تبهکارِ دزدان اسلام پیشه ی ننگ ایران و ایرانی پشتیبانی می کنند!

ب. الف. بزرگمهر   ٢۴آذر ماه ١۴٠۴

پی نوشت:

١ ـ وحید محمودی، مدیرعامل اسبق صندوق بازنشستگی کشوری:
شخصی حاضر شده بود سال اول ۱۰۰ و سال دوم ۲۰۰ میلیارد تومان رشوه بدهد تا او را بعنوان مدیرعامل شرکتی خاص منصوب کنم/ ماحصل چنین ساختار فاسدی یک سازمان ورشکسته، گرفتار و بدبخت با عائله فقیر است. (برگرفته از «تلگرام»   ٢٣ آذر ماه ١۴٠۴)

همچنین به ویدئوی پیوست بنگرید

٢ ـ ... گرچه، نوبت ما که برسد، باید کاری هرکول وار و شاید بیش از آن به انجام برسانیم. اگر آن پهلوان افسانه ای، آب دو رودخانه را به آخوری به نام «اوژیاس» با شمار بسیاری گاو که سی سال پاک نشده بود، بست تا پلشتی های تلنبار شده آن را یکسره بشوید و از ناپاکی بزداید، ما نیازمند کوششی بیش از آن خواهیم بود تا خیمه و خرگاهی پلیدتر و ناپاک تراز آن آخور با همه ی جانوران درونش از خر و گاو گرفته تا گراز و بوزینه را به آب و آتش بسپاریم. هنگام آن دیر یا زود فرا خواهد رسید؛ سوخت و سوز نیز نخواهد داشت؛ گرچه نیازمند کاری پهلوانی و هرکول وار است؛ کاری که تنها از دست توده های مردم و در پیشاپیش آن ها طبقه کارگر ایران برخواهد آمد ..

برگرفته از یادداشتِ «به امید چنان روزی به پیشواز سال نو می روم!»   ب. الف. بزرگمهر   ۲۹ اسپند ماه ۱۳۹۳ 

https://www.behzadbozorgmehr.com/2015/03/blog-post_387.html

ویدئوی پیوست: روله! کاش کمی زودتر زبان باز می کردی




هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!