«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۹ مرداد ۱۵, چهارشنبه

چرا خداوند بخشنده ی مهربان، دیگر نه کسی را به پیامبری برگزید و نه پیامی فرستاد؟ ـ بازانتشار

پرسشی است که چشمم را می گیرد:
چرا قرآن همه یکبار به او نازل نشده است؟

با خود می گویم:
می پندارد، خدا هم بسان برخی آدم ها که پشت سر هم پنداربافی های شان را بی هیچ درنگی بر زبان می آورند و سپید را سیاه و سیاه را سپید جا می زنند، سخن مفت بر زبان می راند! نه جانم! خدا هم چون آدم های خردمند، نه تنها ناچار به اندیشیدن است که باید همچنین، نیک و باریک بیندیشد و سپس آن را به «روح القُدُس» یا همانا «جبرائیلِ» تازیان بسپارد تا به پیامبرانش که کمابیش همگی در منطقه ای بیابانی از عربستان تا «کَنان» («کینانا» و سپس «کَنعان») می زیسته اند، برساند؛ اگر جز این بود، خدا خود را به تراز کسی تمرگیده در جایگاهِ «جمله الولایت»۱ فرو می کاست و چندین «ناسخ» و «منسوخ» را یکجا با هم می آمیخت تا آش شله قلمکاری اینچنین، جلوی «خودی» و «ناخودی» نهاده، خود بی هیچ پاسخگویی، جیم شود:
«... این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه مُنفَعِل و مُردّد! با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده [و بهنگام خود از نرمش قهرمانانه فروگزار نکرده]۲ است. این جوانمردی و مُرُوّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ی عمل جهانی و منطقه‌ای در کنار مظلومان جهان، مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی است۳

با این همه، پرسش دیگری نیز به میان می آید که از پرسش یاد شده در بالا بسی سزاوارتر و شایان درنگ بیش تری است:
چرا خداوند بخشنده ی مهربان، پس از پیامبر تازی لالمونی گرفت و دیگر نه کسی را به پیامبری برگزید و نه پیامی فرستاد؟

جایی برای گمانه زنی نیست؛ ولی چیزهایی سخت ناهمخوان با یکدیگر در کار است؛ ناهمخوانی هایی که درآوردن رگ و ریشه ی آن ها کار حضرت فیل هم نیست؛ دروغ های بافته شده به نام و از زبانِ این و آن ...

ب. الف. بزرگمهر   ۱۷ اسپند ماه ۱۳۹۷


پی نوشت:

۱ ـ با سود بردن از «جمله الملک» در واژه نامه به آرش رهبر ولایت

۲ ـ ناچار به یادآوری آن بودم!

۳ ـ از پرچانگی پنداربافانه ی «کیرِ خرِ نظام»، ۲۲ بهمن ‌ماه ۱۳۹۷، برگرفته از «بنیاد ملی نخبگان»  ۲۴ بهمن ماه ۱۳۹۷

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!