«مردم در روی زمین برای کامیاب شدن یک چیز کم دارند و آن اعتماد به یکدیگر است؛ ولی این دانش برای کسانی که قلبی کوچک و روحی پست دارند و جز قانون سود شخصی هیچ قانونی نمی شناسند، دسترس پذیر نیست.» فارس پورخطاب هراتی

والاترین کاربرد نویسندگی این است که آزمون را به دانایی فرارویاند! ایگناتسیو سیلونه

۱۳۹۴ خرداد ۱۱, دوشنبه

یه کفی نون بربری من بخورم یا اکبری؟! ـ بازانتشار


سطری است از ترانه ای کهن* که حاجی فیروزها و آتش افروزها در گلایه از روزگار و تنگدستی مردم می خوانده اند و هم اکنون در حاکمیت اسلام پناهان، آرشی دوباره یافته است. در گویش های مناطق گوناگون ایران به صورت های زیر نیز خوانده می شده است:
این یه تیکه نون بربری     من بخورم یا اکبری؟

این یه تیکه نون پِرپِری**     من بخورم یا اکبری؟

یه نصفه نون بربری           من بخورم یا اکبری

ب. الف. بزرگمهر (با بهره بری از «کتاب کوچه»، احمد شاملو)     ٢۷ خرداد ماه ١٣٩١

http://www.behzadbozorgmehr.com/2012/06/blog-post_17.html 

* شوربختانه، نسخه ای از این ترانه را در هیچ جا نیافتم.  ب. الف. بزرگمهر 

**  نازک و سست و بی دوام

هیچ نظری موجود نیست:

برداشت و بازنویسی درونمایه ی این تارنگاشت در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید!
از «دزدان ارجمند اندیشه و ادب» نیز خواهشمندم به شاخه گلی بسنده نموده، گل را با گلدان یکجا نربایند!

درج نوشتارهایی از دیگر نویسندگان یا دیگر تارنگاشت ها در این وبلاگ، نشانه ی همداستانی دربست با آنها نیست!